عطر سیب

عطر سیب
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
بایگانی

۲ مطلب در آبان ۱۳۸۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

 

اصلاً دلم نمیخوات یه چیزی بنویسم که همه بفهمن منظورم چیه

دلم نمیخوات کم بنویسم تا بقیه خوششون بیاد

دلم نمیخوات یه چیزی بنویسم که مفید باشه

بقیه هر فکری که میخوان در مورد من بکنن هر چی که دوست دارن فکر کنن . ....

 

اصلاً امید میخوام با خودت حرف بزنم با خود خودت

میدونم اعصابت خورده

میدونم دهنت سرویسه

میدونم حیرون حیرونی

راه رو از چاه تشخیص نمیدی

از یه طرف ناراحتی های خودت رو میبینی ، تا میخوای یه کم حرف بزنی

یه نفر دیگه رو میبینی که وضعش از تو خیلی بد تره

حالت خفگی بهت دست میده .

به هیچ کس نمیتونی دردتو بگی

چون این همه نعمت داری

اون پسر کور رو دیدی؟ دیدی چجوری میخواست وضو بگیره ؟ دیدی چند دقیقه طول کشید؟

اون آدم فقیر رو دیدی آرزو داره یه ساعت لباس گرم تو تنش باشه ؟

اون خانواده رو دیدی که هیچ محبتی بین افرادش وجود نداره ؟
اون بیمارستان رو دیدی ؟ دیدی چند صد نفر چجوری میلیون میلیون پول میدادن تا چیز هایی رو که تو الآن داری تعمیر کنن ؟
اون دختر رو دیدی که به خاطر پای معیوبش شاید تا آخر عمر نتونه ازدواج کنه ؟

 

اون از دنیا .

همه چیش سرابه .

پای سفره که میشینی فکر میکنی این چلو مرغی که جلوت گذاشتن اند حاله اما دو تا قاشق که میخوری میبینی همش ظاهر بود . زود تموم شد . حالا باید بدوی بری یه جا تخلیه مگر نه ....

 

اون از مقام هاش .

همه ی امیدت اینه که دانشگاه بری . بعد که قبول شدی میبینی نه . فایده نداره .

یه چی ته ته دل هر کی هست که هنوز ارضا نشده .

فکر ازدواج کلافت میکنه . من که ازدواج نکردم اما

یقین دارم آش دهن سوزی نیست . اگه بود این همه آدم که ازدواج کرده بودن حداقل ده درصدشون آروم شده بودن نه حریص تر .

بعدشم که ازدواج کار آدما رو راه ننداخت خونه جمع کردن و ماشین دوتا کردن و باغ خریدن و .... الی بی نهایت

همه چیش سرابه

 

مردشور این ازدواج رو ببرن .

مردوشور این پول رو ببرن .

مردشور این تعریف و تحقیر ها و چشم های گشاد کفرات مردم رو ببرن .

بدبختمون کرده به خدا .

هر تصمیمی میخوای بگیری باید ببینی نظر افکار عمومی چیه .

 

مردوشر دنیا رو ببرن با همه ی لذاتش .

مردوشور حرف مردم رو ببره .

مردشور هر چی زن و دختره ببره .

 

خدایا بیکار بودی مارو آوردی .

اگه نخوایم لذات دنیات رو بچشیم باید کیو ببینیم ؟

دلم نمیخوات آرزوی مرگ کنم .

چون میترسم . عین سگ میترسم .

هر کی ندونه خودم میدونم که هیچی ندارم .

من چیکار کنم خدا ؟

خدایا بعضی موقع ها که میرم سراغ دنیا و به سراب تکراریش برخورد میکنم

خیلی حالت بدی پیدا میکنم .

چون هم از یار موندم هم از قافله

 

 

از همه بدم میاد .

من فقط از یه جا خوشم میاد .

یه جا که هیچ غم و غصه ای توش نیست .

عین خواب های توی کارتونا میمونه

همه چی سر جاشه

همه چیز مطابق میلته

روی کاشی میخوابی اما از صد تا خوشخواب راحت تره .

سوسیس سوخته میخوری اما از هزار تا پیتزا و این بچه بازیا خوشمزه تره

نمیدونم . الکی میخندی

بلند بلند میخندی بدون اینکه دلت سیاه بشه

زیاد شوخی میکنی بدون اینکه سیاه بشی

زیاد گریه میکنی بدون اینکه غمی داشته باشی

یه نفر هست که میفهمه آدم چی میگه

اصلاً نمیزاره حرف بزنی

تا میری داخل اشکت میریزه

تا آرومت نکنه ولت نمیکنه

دنیامه

زندگیمه

عشقمه

امام رضامه

 

بین تموم عشقا گنبد طلارو عشقه

بین تموم خوبا امام رضا رو عشقه

 

به یاد اون شبا که زل میزدم به گنبد

نیومده دل من تنگه برای مشهد

 

الهم الرزقنا زیارت الرضا قبل الموت

 

الهم الرزقنا زیارت الرضا عند الموت

 

الهم الرزقنا زیارت الرضا بعد الموت

 

 یا رضا ...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

آداب معاشرت

شما اگر همسرتون که خیلی هم دوسش دارید باهاتون این رفتار ها رو انجام بده چه عکس العملی نشون میدین ؟

 

1-  بیاد پیشتون و در مورد یه نفر دیگه که دوست داره باهاتون حرف بزنه .

2- موقعی که باهاتون حرف میزنه به چیزای دیگه فکر کنه

3- موقعی که دارید باهاش جدی حرف میزنید خمیازه بکشه یا کسل باشه

4- موقعی دارید صداش میکنید بره همه ی کاراشو انجام بده بعد بیاد

5- کاری که اصلاً دوست ندارید ، جلوی چشم شما انجام بده

6- موقعی که چند دفعه براش کادو خریدین و اون هیچی نخریده بیاد بگه تو برام هیچ چی نخریدی

7- بفهمی یه نفر دیگه و یا یه چیزهای دیگه رو بیشتر از شما دوست داره

 

حتماً دیوونه میشید و حتماً به خودتون میگید من رو دوست نداره .

 

حالا من یه عبارات دیگه رو میگم با همون شماره ها . خودمون شماره ها رو با هم مقایسه  کنیم تا بفهمیم که چقدر نامهربونیم :

 

1-     شبای احیا، شبِ دعوت و مهمانی خدا ، در مورد داشتنِ آدم های دیگه باهاش حرف میزنیم

2-     توی نمازامون حواسمون به چه چیز ها که نمیره

3-     چند تا نماز صبحمون رو با خمیازه و کسل و چرت ضربه فنی کردیم و دویدیم توی رخت خواب ؟

4-     آخی که ساعت ها از اذان گذشت و خدا چشم به راه من نشست

5-     ان الله بصیر . توی این قسمت خفه بشم خیلی بهتره

6-     چقدر نعمت بهمون داد . سلامتی ، پدر ومادر ، زندگی ، خونه ، رزق و ... و باز هم سرش قر زدیم که کی فلان چیز رو بهمون میدی .

7-     وای چقدر شوقمون برای رسیدن به مسائل دنیوی بیشتر از شوقمون برای خوندن دو رکعت نماز بود .  چقدر خوشحال رفتیم پیشش و گفت دیگه میخوات از شوق رسیدن به من حرف بزنه اما بازم گریه کردیم از کمبود های خودمون .

وای که به خدا به چشم آرامبخش و غول چراغ جادو نگاه کردیم .

 

خدایا من حتی اندازه ی روابط اجتماعی عادی روزمره هم برای تو ارزش قائل نیستم اما نمیدونم چه حسابیه که تو اینقدر منو دوست داری ؟!!! نمیدونم روی چه حسابی بازم تا یه مهمونی یا بساطی میشه بازم میفرستی دنبالم .

یا مهدی (عج) آقا من که دیگه از رو رفتم . شما یه کم کمکمون کن تا بتونیم نسبت به خدا مهربونتر و با معرفت تر باشیم .

یا علی...

  • امید رجایی