عطر سیب

عطر سیب
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
بایگانی

۲ مطلب در تیر ۱۳۸۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بسم رب الحسین (ع)

 

اسم وبلاگم رو گذاشتم حسین علیه السلام .

وبلاگ کی ؟ من !

می دونی بعضیا که سوار هواپیما میشن و یه کمی سرشون میشه که چی به چیه عرق از سر روشون میریزه که نکنه اون مشکلی که هر لحظه ممکنه پیش بیاد ، پیش بیاد . بعضیا هم هستن تخمه میشکونن . چون هیچی نمیفهمن .

شده حکایت من . یه چیزی شنیدم . یعنی به گوشم خورده . ندید ، نشناس میگم حسین(ع).

یکی قیافه ی منو ببینه ، کارامو ببینه ، اصلاً بپرسه چند سالته ؟ میشینه کلی ازم میخنده . آخه چون خیلی برای دهنم بزرگه این حرف .

مگر نه اینکه یه بچه ای که باباش دکتره و میشینه از اصطلاحات قلمبه ی پزشکی میگه میگه ازش میخندن ؟

 

بگذریم . نمیدونم چی بگم . فقط میدونم ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النحاة .

 

فقط میخوام بگم هر چی کلاس و سخنرانی و کتاب و سی دی هست ( به غیر نوشته های معصومین ) هیچ کدومش به پای آموزش خدا نمیرسه . 

 

آقا امید سیاه . تو یه کم نفس لعنتی و بی حیاتو نگه دار . یه کم غرور مسخرت رو بشکن . یه کم گناهاتو کمتر کن . یه کم اون باد توی سینت رو خالی کن که یعنی همه چی میدونی. اونوقتی که واقعاً شاگرد شدی و گفتی هیچی بلد نیستم ، خود خدا و حضرت زهرا (س) و اما حسین (ع) استادت میشن و راهتو روشن میکنن . نه از اون استادایی که میگن و میرن . نه ! دستتو میگرن . عین مادرا که میخوان راه رفتن به بچه هاشون یاد بدن . پاهاتو روی پاهاشون میزارن و راه میرن . بالاتر از این میخوای ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تا تی تا تی تا تی . غذا دهنت میکنن . بزرگت میکنن . سوادت میدن . عاشقت میکنن . زنت میدن . کارت میدن .  زجرت میدن . بچت میدن . اشکت میدن . اشکت میدن . اشکت میدن . هی روی پاشون گناه میکنی اما اونا هی برات دعا میکنن . استغفار میکنن . سربند جنگ رو برات میبندن . چفیه رو دوشت میندازن . مردونگی یادت میدن . جنگیدن یادت میدن . آخر کار شهیدت میکنن . خونیت میکنن . توی قبر سوالاتو جواب میدن . بدون هیچ سختی برزخ رو برات رد میکنن . پل صراط رو برات رد میکنن . بهشت میبرنت . بقل دست خودشون یه خونه برات میخرن .........

 

در پایان یه مطلب از مرحوم دولابی مینویسم و میرم :

 

در جوانی گاهی اوقات می شد که چند شبانه روز پپاپی برای امام حسین (ع) اشک می ریختم ، یکی از همین روز ها از داخل اطاق منزلمان که روضه بود و رفقا جمع بودند بعد از گریه کردن بسیار ، به ایوان جلوی اطاق آمدم و دراز کشیدم که یک باره مشاهده کردم ملائکه فوج فوج از آسمان می آیند و داخل سینه ی من طواف میکنند و به آسمان بر میگردند و دسته ی دیگر می آیند .

 

یا علی...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

بسمه تعالی

 

بازم مثل اول هر قصه ای یکی بود یکی نبود . غیر از خدا هیچ کس نبود . نفهمیدیم اونی که نبود آخر کی بود؟؟؟

 

خواستم بگم که دیگه خیابون ها فرق آنچنانی با خیابون های امریکا نداره . خواستم بگم که ماهواره همه رو بی حیا کرده . خواستم بگم که مادران جامعه ی فردای ما محبتشون رو توی کافی شاپ ها و پیاده رو ها و جوامع عمومی وخصوصی خرج میکنند و مطمئناً تا چند سال دیگه نمیتونیم بگیم : بهشت زیر پای مادران است " .

خواستم بگم که ماری جووانا و سیگاریت و بنگ و تریاک و شیشه و قرص  این روزها به قرآن مجید قسم از کتاب "اصول اعتقادات " آقای قرائتی خیلی راحت تر گیر میاد . اما دیدم حرفام تکراریه و همتون میدونید .

 

خواستم بگم که حالم از این مدیران مسلمون نما که یقشون رو تا بالا میبندن و ریششون رو خط کشی میکنن به هم میخوره . خواستم بگم این مسئولین که با پسر خالگی مسئول شدن به پیغمبر قسم هنوز مزه ی یه شب گرسنگی رو نچشیدن .

اما دیدم تا جهان باقیه یه عده آدم حروم خور میدزدیدن و مفت میخوردن و یه عده هم مثل سگ میدویدن و آخر هم یا از خجالت توی صورت زن و بچشون میمیرن و یا سکته میکنن . بازم سعی کردم چیزی نگم.

 

خواستم از یک روز موسسات خیریه بگم که برای 100 هزار تومن زنه میاد التماس میکنه و گریه میکنه اما توجهم به تلویزیون جلب شد که داشت مو شکافانه به علت تعویض آقای علی کریمی می پرداخت که چرا دل بچه رو شکوندین نا مردا ؟؟!!!!!

 

میخواستم به همه ی این ها بپردازم اما مثل اینکه فعلاً چیز های خیلی مهمتری هست که باید بهش پرداخت .

 مثل دلایل شکست ایران . مثل اشتباهات داوری بازی عربستان با تونس . مثل زاییدن زن بازیکن غنا.مثل وضعیت نا بسامان تیم برزیل در این دوره .

 

خواستم آروم بشم رادیو رو باز کردم دیدم یه آقایی داره مدیتیشن جدید خوشبختی رو میگه: " صبح ها بگین من خوشبختم من خوشبختم من خوشبختم " حالم به هم خورد . انگار نه انگار که ما خودمون قرانی هم داریم . امیر المومنینی هم داریم .

خب شاید اون هم جنس باز ها و مشروب خور های متفکر غربی خیلی بیشتر از خدا و حضرت علی و اما سجاد میفهمن که نباید راه های خوشبختی از نظر اسلام رو گفت !

 

آخرش نفهمیدم باید چی بگم . گفتم برم پیش دوستام . اونهایی که کار فرهنگی میکنن . خندم گرفت چون اونا دیگه از هفت دولت آزاد بودن . این همه کار رو ول کرده بودن داشتن به هم دیگه تهمت میزدن و غیبت میکردن و زیر آب همدیگه رو میزدن تا اگه خدا قبول کنه دینشون رو به اسلام ادا کرده باشن !!!!!!!!!!!!

 

یا علی...

 

  • امید رجایی