عطر سیب

عطر سیب
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
بایگانی
  • ۰
  • ۰

هی به خدا قر میزدم که چرا اینجوری کردی با من ؟ چرا این رو برام درست نمیکنی ؟ به خیال خودم هم خیلی باهاش مانوس شده بودم . باد انداخته بودم تو قبقبم که الآن دیگه آخر مناجاتیمو اند ملکوت . امان از غرور .

به صورت اتفاقی با یکی از دوستام از حسینیه برگشتم که کلی چیز یاد گرفتم . یادم رفته بود چقدر نعمت دارم . یادم رفته بود چقدر از آدمهای پاک هستند که فقط به خاطر مشکل مالی نمیتونن کوار هم برن چه برسه یک هفته برن مشهد . یادم رفته بود که چقدر آدمها هستند آرزوی یک بابا گفتن توی دلشون عقده کرده . چقدر بچه های معصومی که اشکاشونو از بقیه قایم میکنن که نکنه یکی ببینه و فردا بخوات بهشون ترحم کنه . یادم رفته بود که نعمت پدر مادر خوب چه نعمتیه .

بسه دیگه این بچه بازیا سرت رو بنداز پایین زندگیتو بکن . میخوام هم که هیچ کدوم از اون رویا پردازیهات به واقعیت تبدیل نشه . برو یه کم توی خونه های مردم بگرد ببین با چه بد بختی زندگی میکنن تازه شکرشون هم سر جاشه .

میدونید بعضی از دردهای ما مال بی دردیه . همه چیمون درسته از بیکاری میشینیم روی تخت گرم و نرممون میریم توی رویا و هزار تا مسافرت خیالی میکنیم . همش از بی دردیه . همش بچه بازیه . کاش میشد یه کم از این زندگی رویایی در میومدیم و یه واقعی زندگی میکردیم.

****

به قول آقا سید مصیبت این نیست که چرا کنکورم اینجور شد چرا درسام بد شد چرا موهام اوف شد .

 نه مصیبت اینه که روز شب بشه و ما یه قطره اشک از محبت خدایی که این همه دوسمون داره نریخته باشیم .

 مصیبت اصلی سنگ دلیه.

مصیبت اصلی حس نکردن امام زمان (عج) هست .

 مصیبت اصلی اثرات گناه هایی است که نمیزاره یک رکعت نمازمون رو با توجه بخونیم .

 مصیبت اصلی اینه که عادت کردیم تا قلبمون از کار نیفته دست از غذا نکشیم .

 مصیبت اصلی اینه که خدا ما رو میبینه و ما علناً جلوی چشماش گناه میکنیم .

 نمیخوات بشینیم بریم توی فکر که چرا دماغم این شکلیه .

 برو توی فکر این که چرا سال به سال داریم به مرگ نزدیک تر میشیم اما هنوز هیچ کاری نکردیم .

 

 یا علی...

   

                        

                                                                                                             

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

شرمنده خیلیا هستم به خاطر اینکه وقت نمیکردم لینک بعضیا رو بگذارم
اگه کسی لینک ما  رو گذاشته و میبینه لینکش اینجا نیست بگه تا از خجالتش در بیایم.

راستی شعر بالا رو هم عوض کردیم نظرتون چیه؟
-----------------------------------
سلام سلام به همه
من برگشتم
دل همه بسوزه
خیلی حال داد
ایول
این دفعه با بروبچ دانشگاه رفته بودیم
اما همش پیش بچه های کانون بودیم
چه خبر
؟
 خب خیلی خوب بود دیگه مثل همیشه امام رضا تحویلمون گرفت
مثل همیشه پای درد دلام نشست از سیر تا پیاز همه چیز رو براش تعریف کردم
خیلی وقتا تحویلم میگرفت و خیلی وقت ها هم ادبم میکرد
مشهده دیگه
اونجا اصلاْ نه به قیافه بود نه به ظاهر بود نه به هیچ چیز دیگه . هر کی دلش پر تر بود نازش خریدار بیشتری داشت
هر کسی یه جوری با امام رضا حرف میزد
یکی نماز میخوند یکی به گنبد نگاه میکرد و گریه میکرد یکی سینه میزد یکی یه گوشه به سجده افتاده بود ...

کُلُهُمْ مِنْ حِیْثِ الْمَجْموعْ خوب بود و باری به هر جهت بخوایم بهش نگاه کنیم بسی حال انگیز ناک بود .
سه تا عکس گذاشتم پایین . عکس های همین کاروان هست . هر چی بهشون نگاه میکنم سیر نمیشم چون به برکت امام رضا (ع) صمیمیت خاصی بین بچه ها بود . به خدا به پیر به پیغمبر هیچ جمعی رو به با صفایی و بی ریایی و با محبتی جمع های مذهبی پیدا نکردم .هر کدوم از دوستام که دم از با کلاس بودن و آزادی و این حرفا میزدن همیشه و همه جا افسرده بودن و توی دنیا اسیر شده بودن ولی هیچ کس این بچه های پاک نمیشن که بدون ریا میخندن و صدای قهقهشون آدم رو کر میکنه و موقعی هم که باهاشون توی حرم نماز صبح میخونی از صدای گریشون از خود به خود میشی . کی گفته این بچه بسیجی ها و مذهبی ها خشکن ؟ کی گفته اینها زیادی خشک مقدسن ؟ هر کی گفته بهش بگین توی عمرت چند بار لذت خندیدن از ته دل رو چشیدی ؟‌ بهش بگین دنبال نامحرم دویدن بهتون اجازه داده آرامش بعد از گریه توی حرم امام رضا (ع) رو بچشین ؟؟؟؟؟
 
بعدشم بهشون بگید فکر نکنن ما با اونها فرق میکنیم .
نه ما هم یه گناهکار هایی هستیم عین اونها
اونها یه جور شیطون گولشون میزنه ما رو یه جور دیگه
تنها چیزی که به ما دادن و فکر میکنم اونها نداشته باشن اینه که
ما رفتیم یه درصدی از عشق امام رضا و خدا رو نسبت به خودمون چشیدیم بعدش هم یه جورایی دیوونه شدیم
اما اونها این وقت رو نگذاشتن که برن ببینن چقدر امام رضا (ع) دوسشون داره و چقدر چشم به راهشونه که بیان حرم .
ایشالا که رحمت خدا ما رو مغرور نکنه و ایشالا که اونهایی که رحمت خدا رو نچشیدن نا امید نشن صلوات بفرس.

 این عکسه حجمش زیاده

 عکس ۲

 عکس۳


یا علی...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

علی علیه السلام میفرمایند :

دعا کننده ی بی عمل ، چون تیر انداز بی زه باشد .

 

امام حسین علیه السلام میفرمایند :

مبادا از کسانی باشی که به سبب گناهان ِ بندگان ِ خدا بر سرنوشت آنان بیمناک است ، ولی خود را از سزای گناه خویش ایمن میداند .

 

امام حسین علیه السلام میفرمایند :

از آنچه موجب پوزش خواهی می شود ، بپرهیز  زیرا مؤمن ، نه بد کند و نه پوزش خواهد ، و منافق ، هر روز بد کند و { هر دم } پوزش خواهد .

 

امام حسن علیه السلام میفرمایند :

هر که بر نیک گزینی ِ خداوند پشت گرم باشد ، آرزو نمیکند در وضعی جز آنکه خدا برایش اختیار فرموده ، قرار گیرد .

 

امام سجاد علیه السلام میفرمایند :

مبادا با دروغگو همنشین شوی که وی ، همچون سراب است : به تو دور را نزدیک و نزدیک را به تو دور مینمایاند .

 

امام باقر علیه السلام میفرمایند :

 حیا و ایمان به یک ریسمان پیوسته اند . چون یکی برود ، دیگری نیز از پی ِ آن برود .

 

امام صادق علیه السلام میفرمایند :

آسودگی بخش ترین ِ آسایش ها ، بریدن امید از مردم است .

 

امام کاظم علیه السلام میفرمایند :

ای هشام ! از ما نیست آن که هر روز به حساب خود نرسد {تا} اگر کار نیک کرده ، بر آن بیفزاید و اگر بد کرده ، از خدا آمرزش خواهد و به درگاهش توبه آرد .

 

 حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام میفرمایند :

از حضرت تعریف توکل را پرسیدند . فرمود : "این است که جز از خدا نترسی "

 

امام جواد علیه السلام میفرمایند :

علنی کردن چیزی ، پیش از آن که استوار شود ، مایه ی تباهی آن است .

 

اما هادی علیه السلام میفرمایند :

دور نیست که ستم ِ ستمگر ِ بردبار ، به سبب برد باری اش بخشوده شود ، و حق به جانب ِ نا بخرد ، نزدیک است که به سبب نا بخردی اش ، نور حقانیت خود را خاموش کند .

 

امام حسن عسکری علیه السلام میفرمایند :

عبادت به بسیاری روزه و نماز نیست . همانا عبادت ، اندیشیدن ِ بسیار در کار خداوند است . 

 

حال شما اگر حدیثی از امام زمان (عج) به یاد دارید برای ما بنویسید .


حتما به اینجا سر بزنید . محرم در کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

سلامی از بهشت

سلام
این سلام با همه ی سلام ها فرق میکنه
موقعی که قبل از اومدن به کافینت چشماتو به یه جایی دوخته باشی مطنئن باشید که این سلامم باید فرق کنه .
موقعی که شب قبل از سلام توی بهشت بوده باشی و بهشت رو با چشمای خودت دیده باشی مطمئن باشید که باید فرق کنه .
آره اسم بهشت زمین که میاد هممون میفهمیم که من کجا رو میگم . مشهد الرضا .
بازم آقا ما رو تحویل گرفت .
بازم گناهامون رو بخشید .
بازم نگذاشت بهمون بد بگذره .
وای وای وای من نمیخوام بیام شیراز . آخه شیراز چی داره که من بخوام اینجارو ترک کنم ؟
کی دلش میاد این همه زیبایی . رحمت و مهربونی و صفا و مرام و عشق و اشک و طراوت و مه و گنبد و حرم و بهشت رو ول کنه ؟
یاد همه هستم . الآن ساعت ۹:۲۲ صبح روز شنبه ۱۷ بهمن ماه هست . امیدوارم که قسمت همتون بشه بیاید و دوباره این همه لطف رو با تمام قلبتون احساس کنید .

اما .........................................................................................
............................................................................................
.........................................................................................

نه ان شا الله که دیگه ....

توی خوابم میدیدم که پادشاه عالمم
تعبیر خواب من این شد که گدای حرمم

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

نامه سر گشاده به خدا

 

میخوام باهات معامله کنم . هستی یا نه ؟ نه نگاه کن تا چی باشه و ببینم و از این حرفا نداریم . یک کلام یا هستی یا نیستی ؟

ایول خوشم میاد که همه جوره پایه ای .

آقا جون شما بیا هر چی نعمت پعمت توی اون دنیا داری بده به ما . اصلاً  ... تو ضرر هر چی نعمت توی دنیا هم هست مال ما . هر چی هر جا زیادی داری بده به ما  .

منم به جاش برات معرفت میزارم هفته ای دو بار میام پیام میزارم توی وبلاگت . دیگه از این بالاتر میخوای ؟ همه آرزوشونه توی پیامهاشون عطر سیب پیام بزاره حالا من میگم هفته ای دوبار میام مطلباتو میخونم  . قبول نیست . آتیش زدم به مالم لینکت هم میزنم . دیگه بده نعمت ها رو که کار دارم باید برم . اهه . شما که اهل معامله ای چرا اینقدر بد قلقی میکنی ؟ آتیش زدم به مالم همه ی این کار ها رو میکنم موقعی که اومدم اون دنیا شبهای جمعه یه دعای کمیلی هم با سید راه میندازیم که مردم مشغوول هوری پوری و از این نعمت ها هستند از یاد شما غافل نشن . حله ؟ ایولا .  به خدا میبینید همه جا ما باید کوتاه بیایم . این همه هوری داره ،نصفیش از بس کسی بهشت نمیره تاریخ مصرفش گذشته . حالا ما داریم معرفت میزاریم میگیم ترشیده و نترشیده و تاریخ مصرف گذشته و نگذشته ، روی هم مال ما ، اونوقت یه چیزی هم باید سر بدیم .

قول نامه رو مینویسم میدم دست محسن بنگاه دار . هر موقع طرفت افتاد اینبرا یه تک پا بیا امضاش کن . نکنه یادتون بره ها .  جلوی مردم زشته میگن رفیقش بد قوله .

کاری باری چیزی داشتی اگه نگی ارواح آقام ناراحت میشم .

امری باشه . زت زیاد .

 

 

تقصیر نامه :

 

اصولاً مردم عام متوجه نمیشوند بزرگان چه چیز هایی را با طنز و شوخی به طرف مقابل میرسانند .

اگر خوب دقت کرده باشید اینجا عطر سیب (علیها سلام ببخشید علیه السلام ) به چند نکته اشاره میفرمایند که بد نیست شما جوانان به آنها واقف شوید . البته من که فکر نمیکنم .

اول اینکه موقعی که میگن هر چی هر جا زیادی داری بده به ما کنایه به این است که ای خدا چرا این همه کم فروشی میکنی و نعمت هاتو نمیدی .

 

 دومین مطلب : شرط استفاده از نعمت های آن دنیا به قول خودشان "هوری پوری " از این دنیا جان به در بردن است . مفهوم اینست که از این دنیا خاطرمان خسته و آزرده گردیده است و در یک کلام ما رو بُکُش تا بریم.

 

موقعی که میگن از بس کسی بهشت نمیره در اینجا خطاب به ما مردم عام هست که از بس گناه کردین کسی بهشت نمیره و همه ی هوری ها خراب شدن .

 

موقعی که اشاره میکنن به اینکه" هر موقع طرفت افتاد اینبرا بیا امضاش کن "یعنی ما در این دنیا نمیتوانیم راهی را طی کنیم . اگر حرکتیست از سوی شماست . شما بیا و بر دل ما نگاهی بیانداز . مگر نه مردم میگویند این هم که ادعای دوستی خداوند را داشت از دوستش نارو خورد . مردم که نمیدانند من چه کرده ام آنها عقلشان در چشمشان هست .

 

به سید هم که اشاره میفرمایند من گمان میکنم منظورشان این بوده که سید از بس هر روز این بر و اونبر مجلس داره اون دنیا هم نمیتونه آروم بشینه آخر یه دعای کمیلی یه دعای توسلی چیزی راه میندازه و ادامه ی کار های فرهنگیش رو اونجا میده که مردم سرگرم نعمت ها نشن .(تا حالا فکر این رو کردین اگه سید بمیره چقدر بد میشه؟ مجبوریم تا ساعت 8:30 اعلامیه های آقای پاریابی رو گوش کنیم آخه کسی نیست بیاد سخنرانی کنه)

 

البته بعضی نکات به درد جلسات عموم نمیخوره . مثلاً در باب (ارواح آقام ناراحت میشم )نکته ها بسیار هست که ممکن هست با باز کردن آن ایجاد شبهه شود که به آن نمیپردازیم .

و نکته ی آخر در موقعی که میفرمایند میام و توی وبلاگت نظر میدم و لینکت رو میزارم نه اینکه شما هر هر بخندین . به این معنیست که ای مردم شمایی که به سادگی از پیام های عطر سیب رد میشید . این پیام ها ارزش و منزلت خاص خودش رو دارند . چرا نسبت به آنها بی توجهیت . که متاسفانه بزرگان ما غریبترین افراد هستند .

 شادی تمام بزرگان اسلام بالاخص بالاخص جناب شیخ شائخین کامل الکاملین دایی امید بر محمد و آل محمد صلوات .

 

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

سلا به همه . این داستان خیلی بچه گونست اما تقدیم به مردم بم و مردم عزیز جنوب شرقی آسیا:

 

شب که می شد همه ی ستاره ها دور هم جمع میشدند و با هم صحبت میکردند . موقعی هم که چشم ماه رو دور میدیدند شاید بگو بخند راه مینداختند و بساط خاص خودشون رو پهن میکردند . یه شب که همه ی ستاره ها دور هم جمع شده بودند و غرق صحبت کردن شده بودند متوجه شدند که یکی از ستاره ها نیست . خوب که نگاه کردند دیدند آره مثل اینکه واقعاً سارا نیومده . پچ پچ ها شروع شد . شایعه ها از همون اول کار شروع شد . یکی میگفت از دست دوستش ناراحت شده . یکی میگفت توی مدرسه براش اتفاقی افتاده . هر کسی یه چیزی میگفت . توی آسمون هم همه شده بود . دیگه غیر قابل تحمل شده بود . وسط همه ی شلوغی ها پدر بزرگ که از همه سنش بیشتر بود از جاش بلند شد و فریاد کشید ساکت !ساکت شید که الآن سر و کله ی ماه پبدا میشه و اگه بفهمه سارا گم شده هممون رو مثل بقیه ی ستاره های دنباله دار از اینجا اخراج میکنه . میخواین مثل اونها سرگردون بشین ؟!

 

سکوتی که با بغض سیاهش کرده باشن دل آسمون رو در بر گرفت . بالاخره تصمیم گرفتند تا سر و کله ی ماه پیدا نشده و سرِ سارا بلایی نیومده هر کسی بره یه جایی از آسمون رو بگرده . دوست سارا ، آنا که از همه بیشتر میترسید و ناراحت شده بود رفت نزدیکیای زمین رو نگاه کنه . همین طور اومد پایین و پایین تر . هر چی بیشتر به زمین نزدیکتر میشد دلهرش بیشتر میشد . دیگه به نفس نفس افتاده بود . از یه طرف میترسید راه برگشت رو گم کنه از یه طرف هم به خودش قول داده بود که تا سارا رو پیدا نکنه برنگرده . دیگه نا امید شده بود و داشت با ته صدایی که براش مونده بود داد میکشید سارا سارا ، که صدای مظلومانه ای التهاب سینش رو آروم کرد . جلو تر که رفت دید آره خودشه . تا همدیگه رو دیدند رفتن توی بغل هم و سارا هر چی که بغض توی گلوش طلنبار کرده بود رو با دیدن آنا شکوند و تا میتونست گریه کرد .

بعد از چند دقیقه که آروم شد سفره ی دلش رو برای آنا باز کرد :

سارا گفت:

بعد از اینکه خورشید رفت و بچه ها تک تک از خونه هاشون بیرون میومدن ، صدای گریه ای از طرف زمین من رو کنجکاو کرد . اونقدر مظلومانه بود که یادم رفت به کسی بگم که کجا میخوام برم . راه افتادم . نزدیک که شدم دیدم صدای گریه از شهری میاد که از بس دود گرفته هیچی معلوم نیست . وای چه شهری بود ! خاک و دود همه جا رو گرفته بود . همه مرده بودن . آره درسته زلزله اومده بود . همه جا خراب شده بود . صدای گریه از دختر بچه ای بود که چشماش رو دوخته بود به من . مثل اینکه خیلی وقت بود من رو میشناسه . آره هر شب با نگاه کردن به من میخوابید ولی من از بس سرم رو بالا میگرفتم و مشغول حرف زدن با شما بودم هیچ وقت زیر پاهام رو نگاه نکردم و هیچ وقت متوجه نشدم که اون توی دنیا هیچ کس رو نداره به غیر از من . تا اومدم خودم رو بهش برسونم و توی بغلم فشارش بدم .... اون اتفاقی که نباید میفتاد ، افتاد . زلزله دوباره تن شهر رو تکون داد . و من دیگه هیچ وقت صدای گریه ی معصومانش رو نشنیدم .  

یا علی...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

واسه اون هوای تازه...

لحظات خیلی قشنگی دارید نه ؟ همتون توی این دو سه روزه خیلی کیف کردین . همه جا جشن بوده . همه جا چراغونی بوده و از همه مهم تر همه جا آرامش بوده . هر جا که رضا باشه آرامش هم هست . خوش به حالتون . خوش به حالتون که با رضا هم دنیا دارید و هم آخرت .

** ولی یادتون نره خیلیا توی این شهر هستند که از بی آرامشی دارن مثل مار به خودشون میپیچن . یادمون نره که خیلیا آرامش با رضا بودن رو نچشیدند و مثل تشنه ی توی بیابون دنبال سراب میدوند . خیلی لذت غلتیدن اشک رو روی گونه هاشون نچشیدند . بدبختا دنبال این چیزا توی بیابون گناه میگردن . توی مشروب و سیگار و ... میگردن . آدمهای بدبختین .

 

 میدونی ؟! شما با اونها چه فرقی دارید ؟ تنها فرقتون اینه که خیلیاشون نمیدونن همچین محبتی در دنیا هم پیدا میشه . لذا اونها نه تنها آدمهای طرد شده ای نیستند بلکه خیلی خسته تر و درمونده تر از من و تو هستند . ما داریم راه میونبر رو میریم (البته میبرنمون ) اما اون بدبختا از بس راه های بی جواب رفتند و اومدن از اول خط شروع کردند با اینکه جوونن اما پیر شدن .

باریکلا خیلی خوبه که تو چشم از دنیا برداشتی و برای خدا کار کردی و حالا هی میگی به خاطر اینکه دنبال دنیا نیستم خدا این لطف رو به من کرده . ولی تقصیر اون بنده خداهایی که این عشق شما رو تجربه نکردند چیه ؟ تقصیرشون اینه که اونها هم مثل ما دنبال آرامش میگشتند اما فقط راه رو اشتباه رفتند ؟

 

حضرت عباسی چند درصد از اون وقتی که با دوستای نورانی و با صفامون میگذاریم برای اون گداها (گدایان محبت ) گذاشتیم ؟

نمیگم برید و باهاشون قاطی بشید . نه میگم حداقل به این چشم نگاهشون نکنید که اینها غیر خودی هستن و من باید جذبش کنم . ببخشیدا شما کی باشی که بخوای جذب کنی ؟ مگرنه اینکه در قرآن اومده که مال فقیران را در مال ثروتمندان قرار دادیم ، خب مگه مال به پول خلاصه میشه . نه خیر . شمایی که عاشق امام رضا شدی . شما از نظر عاطفی غنی شدی . وظیفه داری زکات محبتت رو به دوستت بدی. نه از روی ترحم . نه از روی جذب و این حرفا . نه . وظیفه داری با راهکارهایی که بلدی بیاریش سر این سفره و از این همه نعمتی که داری بهره مندش کنی.

چقدر جوونهای ساده ای هستند که حسرت یه شب خواب راحت رو دارند .

چه جوون هایی هستند که دارن صد هزار تومن صد هزار تومن خرج این کلاس اون کلاس میکنن که یه مدیتیشن جدید از فرقه های مسخره یاد بگیرن تا 10 روز به آرامش برسن .

فقط ده روز . اما تو با یه قطره اشک همشو با هم داری . حالا این درسته که با یه فقیر اینقدر با کبر رفتار کنیم ؟!!!!!!

یا علی...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

ستاره نحس

سلام به همه .

همینجور خوشم اومد الآن آپدیت کنم . مطلب خاصی توی ذهنم نیست اما حالا حس نوشتن دارم .

 

راستی چه خوب شد یادم اومد یه مطلب تازگیا خوندم در مورد یهود بزار برم از داخل کیفم بیارمش .

 

خدا از نظر یهود :

خداوند در کتلب مقدس یهود شکل عجیب و غریبی به خود گرفته است . مثلاً همانند انسان گیس و لباس دارد ، دو پا دارد ، مانند انسان راه میرود ، از آسمان به زمین فرود آمده ، به هر جا که بخواهد میرود و جایی را برای سکونت و زندگی خویش مسکن قرار میدهد ، آنقدر نادان است که بدون نشانه نمیتواند خانه مومنان را از خانه کفار تشخیص دهد و از خیلی چیزها بی خبر است . پیمان خود را میشکند ، از کرده خویش پشیمان است ، گاهی غصه میخورد و برای کاری که کرده است اندوهگین میشود . با انسان کشتی میگیرد ، در عین این که سه تا است ، یکی است یعنی هم یگانه است و هم سه گانه ، مار از او راستگو تر است . از آسمان به زمین آمده ، بین کلام مردم تفرقه می اندازد چون از وحدت کلام آنها میترسد . چیزی را میگوید و باز تغییر میدهد .؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

نتیجه گیری به عهده ی خودتون .

 

 

خب راستی اگر ممکنه در مورد مطالبی که مینویسم نظر بدین . کلاً تا میتونید انتقاد کنید و نکته های مثبت هم اگه بود تذکر بدین . راستی قشنگترین مطلبی که اینجا خوندین چی بوده ؟

 

یا علی...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

اراجیف

سلام سلام . چاکریم جمعیاً

 

خدمت همه ی بزرگواران عرض کنم که یک آذر تولد من بود . هر چه زود تر کادو ها تون رو به ایمیلم  یا قسمت پیام ها بفرسین که عجولانه منتظرم .

 

نمیدونم چرا حرفم نمیاد اما آدمی مثل ما که شبانه روز چرت و پرت میگه توی این شرایط اصلاً کم نخواهند آورد مثل الآن .

جمعه و شنبه مسابقه داشتیم . مسابقه چی ؟ بدمینتون دانشگاه آزاد اسلامی منطقه یک که تیم شیراز دوم شد . انفرادی هم مثل همیشه بد شانسی آوردیم و برای صعود به چهار نفر اول خوردیم به نفر اول مسابقه ها و سوسک شدیم .

 

خیلی وقت بود میخواستم از طراح قالب تشکر کنم . دستون درد نکنه .

 

اون روز عباس توی سرویس دانشگاه یه حرف زد خوشمان آمد . گفت امید توی بهشت میشه گریه کرد ؟ گفتم نمیدونم اونجا که دلیلی نیست بخوای گریه کنی . گفت من نمیدونم مگه نمیگن هر چی بخوای مستجابه . من میخوام گریه کنم . گفتم واقعاً هم راست میگه . اگه واقعاً چیزی به نام گریه کردن وجود نداشت زندگی معنی پیدا نمیکرد . ایول خدا . خوشم میاد میفهمی که با اینکه نفهمم ، ولی میفهمم که نفهمم ، و تو میفهمی که من میفهمم که که اگه گریه نکنم همینی رو هم که میفهمم دیگه نمیفهمم . 

 

خب دیدین که از اراجیف گویی ما کم نمیاریم .

یا علی...(بزنه...)

 

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

شبهای قدر تموم شد و همه ی ما ته دلمون داره میلرزه که نکنه دوباره به وضع قبلیمون برگردیم . نکنه دوباره گناه کنیم !

 

چرا ما مردم فکر میکنیم خدا و اهل بیت رو فقط باید موقع توبه و پاکی و شمع و گل و پروانه صدا زد ؟ کی گفته فقط و فقط باید با خدا در مورد گناهانمون حرف زد و فقط باید ازش طلب توبه کرد . کی گفته هر موقع اشکت جاری شد اونوقت خدا داره نگات میکنه ؟ کی گفته موقعی که گناه میکنی از چشم خدا میفتی ؟  نه آقا اصلاً اینجوری نیست . خدا ، حضرت علی ، همه و همه گفتن بیاین توبه کنید ، اشک بریزید ، شرمنده باشین ، پشیمون بشین که بعد از اینکه خدا گناهانتون رو بخشید دیگه گناه نکنید . اما ما همش قسمت اول حرف رو بلدیم . گریه کنیم که خدا گناهانمون رو ببخشه . یه مثال میزنم که خوب مساله براتون جا بیفته :

 

شاگرد درس نمیخونه . معلم از کلاس اخراجش میکنه . بچه یه ساعت گریه میکنه که معلم سر کلاس راهش بده . بعد که اومد سر کلاس دوباره شیطونی میکنه و درس نمیخونه . این بار معلم میخوات از مدرسه اخراجش کنه . بازم گریه میکنه (همون توبه های خودمون ) .

دیگه شاگرد سرش به سنگ خورده . جلوی بچه ها آبروش رفته . نزدیک بود از مدرسه اخراج بشه . تا میره سر کلاس میبینه خیلی عقبه . تازه میفهمه که اون گریه ها و زاری ها تازه اول کار بوده . معلم درکش میکنه . شاگرد هم میدونه که معلم فعلاً ازش انتظار نمره 20 نداره . معلم میبینه این از همه بیشتر نیاز داره . براش کلاس خصوصی میگذاره . از همه بیشتر هواشو داره . بهش میگه من میدونم که حوصله ی درس خوندن نداری اما هر موقع بهت فشار اومد بیا به خودم بگو تا راهنماییت کنم . حالا فرض کنید شاگرد قصمون دوباره خسته بشه و حوصلش نشه درس بخونه و توی این شرایطی که بیشتر از هر موقع دیگه به معلمش نیاز داره (چون این دفعه دیگه اخراج شدنش حتمی هست ) از معلمش خجالت بکشه و بره دنبال شیطنت خودش . در صورتی که معلمش میخواست از این به بعد کلاس هاشو توی پارک بگیره که هم درس بخونه و هم حوصلش سر نره .

برادر من ، خواهر من ، خدا رو رفیق خودمون بدونیم و ازش بخوایم آبی رو به ما بده که تشنگیش رو خودش در ما به وجود آورده .

 

اگه نیاز عاطفی داری، اگه مشکل دنیایی داری ، اگه دنبال یکی میکردی که سرت رو بزاری رو شونش و زار زار گریه کنی ، به خودش بگو . چرا جواب تمایلات مشروع زندگیمون رو با گناه میخوایم بدیم ؟ خب خدا اگه تشنه میکنه، رفع اتش رو هم از خودش بخوایم .

کلام آخر :

موقعی که توکل کردی به خدا و دنبال ارضای غرایزت توی گناه نگشتی خدا هم جبران میکنه . یه چیزی بهت میده که اصلاً فکرش رو هم نمیکردی. پس توکل کن . خدا خودش درستش میکنه . یعنی رحمت خدا از گناه کمتر اثر میکنه ؟

تجربه ی شخصی :

یه روز گفتم من باید این غریزه رو بر طرف کنم . دست به همه گناهی زدم . هر جورش رو انجام دادم . به هیچ جا نرسیدم . هر روز تشنه تر از روز قبل میشدم . هر روز سر خورده تر از روز قبل میشدم . هر روز بیشتر غرورم رو زیر پا میگذاشتم . اما موقعی که به امام رضا در میون گذاشتم آرامشی رو که گرد جهان میگشتم در کوزه یافتم . صبر و آرامشی نصیبم شد که با هیچ گونه از اون کثافات نصیبم نشد . با اون صبر تونستم زندگی خراب شدم رو بسازم . حتی پل های خراب شده ی پشت سرم هم ساخته شد . اما یه چیز رو خیلی خوب فهمیدم : بعد از عنایت حضرت موقعی که گناه میکردم میفهمیدم که خدا و امام رضا ناراحت نیستند بلکه بیشتر از اون که عصبانی و ناراحت باشن نگرانند . من این رو با تموم وجودم حس کردم و حس میکردم امام رضا وسیله هایی رو در جلوی پای من میگذاره که من دوباره برگردم . مثل انسانی که خودشو به آب و آتیش میزنه داره یه کاری میکنه که زود برگردم . خیلی مهربونه . خیلی آقاست . میدونید مشهد که رفتم گفتم میخوام آدم بشم . به خدا به قرآن به خودش قسم داره همه ی تلاششو میکنه که خطایی انجام ندم . امتحانش مجانیه .

نمیخواین این رو بگین که  خدا و امام رضا(ع) از شیطونی که برای ثانیه ثانیه ی تک تکمون برنامه ریزی داره کم کار تره ؟

  • امید رجایی