عطر سیب

عطر سیب
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
بایگانی

۵ مطلب در دی ۱۳۸۲ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سلام به همه . شکر خدا بهترم . اما شما دعام کنید .

 

می خوام یه بحثی رو شروع کنم که فکر میکنم مفید باشه .

قبل از اینکه بحثمو شروع کنم باید حداقل یک دفعه روی این سؤال فکر کرده باشید که ما برای چه خلق شده ایم ؟ لطفا چه تا به حال فکر کردید و یا فکر نکردید چند دقیقه تأمل کنید که برای چه آفریده شدیم ؟

 

خب فکر کردید . حتما نتیجه های مختلفی گرفتید و یا خیلی وقت پیش به نتیجه هایی رسیده اید . شاید بگوئید تکامل . اما آیا کلمه ی تکامل، سؤال های ذهن ما جواب خواهد داد . من در جواب آنها می گویم تکامل برای چه ؟

این مقدمه ی بحث من بود که همین اول کاری بگم من از کتاب رشد و صراط آقای علی صفایی حائری کمک گرفتم .

 

تا به حال به اتاق خود نگاهی انداخته اید ؟ من اتاق خودم را مثال میزنم . کتابخانه . کامپیوتر . چوب لباسی . آینه . لباس و ... می توان فهمید که این اتاق برای درس خواندن و انجام کارهای شخصی یک فرد ساخته شده . در نتیجه از وسائلی که در یک اتاق هست می توان کشف کرد که این اتاق برای چیست و برای چه آفریده شده . از استعداد ها و نیروهای انسان هم میتوان کشف کرد که او برای چیست ، و برای چه آفریده شده است .

 

انسان در یک مرحله خودش را کشف می کند و دریک مرحله این معدن را استخراج می کند و تصفیه می کند و در یک مرحله به استخراج شده ها و آهنگ های تصفیه شده شکل می دهد و آنها را به صورت ماشین ها و ابزار های گوناگون در می آورد و با استفاده از ماشین به مقصد میرسد و تکامل پیدا می کند .

 

اما مسئله به همین جا ختم نمی شود چون انسانی که به ماشینی دست رسی پیدا کرده تازه باید آن ماشین را رهبری کند و باید ابزار ها و ماشین ها را در راه های مختلف به کار ببندد تا به نتیجه برسد .

خب قسمت اول بحث تموم شد . امشب شب مخصوص زیارتی آقا امام رضا (ع) بود و شب آفریده شدن زمین . بحث آقا سید با این روایت از پیامبر اکرم (ص) شروع شد که در آخر الزمان نگه داشتن دین به سختی نگه داشتم آتش در کف دست است . خلاصه بگم امام رضا می فهمه که خیلی سخته اما دلش می خوات چه خوب چه بد از در خونش جای دیگه نریم . اونا درستمون میکنن . فقط باید گدا باشی . گدا ها رو دیدی ؟ هیچ گدایی نمیاد یه صدی بگیره دستش بگه کمکم کنید . همشون دستشون خالیه . خاکسار برو تا به عرش برسی .

 

توی خلوت دلم فقط خودت خونه داری
کنج این خونه بیا ، ببین یه دیوونه داری

هر کی ام یا هرچی ام پیش تو سر به زیر میام
تو میشی امیر دل من شبیه اسیر میام

تو تموم زندگیم فقط نمک گیر تو ام
بذار راحتت کنم یه عمریه گیر تو ام
(محبوب من)

 

 

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

منم میرم

سلام امید . خوبی عزیزم . چرا اینقدر رنگت پریده . چرا زیر چشمات گود رفته . قربونت برم یه کم استراحت کن . امبد من می دونم که چند ماهه که یه خواب راحت نرفتی . می دونم آرزو داری آرامش رو حس کنی . امید الهی قربونت برم . می دونم دیگه تحمل نداری . می دونم سخته . اما طاقت بیار . 18 سالش گذش بقیش هم می گذره . آره بخند تموم میشه . تو هم یه روزی رنگ آرامش رو میبینی . تو هم یه روزی از ته دلت می خندی . روزی میاد که دیگه کسی بهت خرده نمیگیره . غربتا تموم میشه . گریه نکن دیگه . امید دلم برات میسوزه . آخه هیچ کس نفهمید تو چی از دنیا می خوای ؟ هیچ کس نمیفهمه تو هم آرزوئی داشتی . اما اشکال نداره . بازم میگه سخته . امید عزیزم می دونم خیلی سخته اما چی کار میشه کرد. آخ صدای اذان آستانه سید علاءالدین حسین (ع) بلند شده . باید دیگه برم . اما مبدونم تو هنوز حرف دلت رو نزدی . اما این رو بدون امید توی این دنیا دنبالش نگرد بهش نمیرسی . برو قربونت برم . مواظب خودت باش . توی فکر نرو . امید فقط این رو بدون صدای خستگی تو توی صدای خستگی آقا سید ها گم خواهد شد . آخه تو قوتی نداری که بخوای داد بزنی . پس صدات به جائی نمیرسه . وای که چه قدر تو غریبی . دیگه قسمتت اینجوری بوده . برو نمازت رو بخون . برو شاید این دفعه تونستی نمازت رو خوب بخونی .

 

دنیاتون رو نخواستم . با تموم قشنگیش ارزونیتون

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰
 

داخل پستوی کوچک خونمون نشستم

  همه خواب هستن . بارون تمام حیاط خونمون رو خیس کرده . هوای نسبتا خنکی توی فضا ی خونمون حاکم شده . اما دلم مثل خیلی از وقتای دیگه گرفته . یه نگاهی به دور و برم انداختم دیدم هیچ کس نیست . هیچ کس که خارج از وظیفش منو دوست داشته باشه . دلم بیشتر گرفت . صدای بارون و رعد و برق صد برابر صدای اصلیشون تو گوشم داد می زدند . حال و حوصله ی هیچ کاری رو نداشتم . یادم به دوستام میفتاد که هر موقع این حالت بهشون دست می داد تنها کاری رو که می کردند این بود که گوشی تلفن و بر می داشتند و ... یه جورایی بهشون حسودیم شد اما سریع خودم رو جمع و جور کردم و شیطون و از خودم دور کردم . خلاصه جونم براتون بگه حسابی غات زده بودیم . همینجور تو فکر های تنهایی و شب و غربت بودم  یه بیت شعر که خیلی وقت پیش شنیده بودم به ذهنم رسید : تو شب هایی غریبی مهتاب من حسینه    عالم همه بدونن ارباب من حسینه .   تا اسم ارباب به زبونم افتاد یادم به حرف های شنبه شب آقا سید افتاد که می گفت همه ی ما صاحب داریم . بابا داریم . بابای بزرگ . بابای اکبر . کسی که اونقدر دوستت داره که اگه یه لحظه عشقشو نسبت به تو  نشون بده دیگه نمی تونی زندگی کنی .   بوی سیبی که بعضی از شنبه ها به مشامم میرسید تو ذهنم تکرار شد و کنار دماغم تیر کشید. گرمای اشک سردی وجودم رو از تنم گرفت . حس می کردم یه نگاهی مهمون پستوی نقلی و کوچک من شده . می دونستم با اشک منو بیش تر دوست داره به خاطر همین خودمو باهاش آرایش کردم . چیزی بود که خودش بهم داده بود . همیشه موقعی که بهم اشک می ده خودش به عنوان مرحم رو زخم دلم میزاره و می گه : ببین با خودت چیکار کردی . چرا گذاشتی زخمت اینقدر عمیق بشه ؟ من که صبح تا شب چشمام سیاهی رفت و تو نیومدی . همیشه موقعی که بهم اشک می ده خودش هم اشک میریزه . هی میگه : تو مال خودمی . بد و  خوبت رو دوست دارم . جای دیگه نریا دلم برات تنگ میشه .

بعد از هر گریه ای درد خودم یادم میره آخه:

 

دردم اینه که یار من برای من اشک میریزه

 

اما حسین جان . شاید حرفم از ته دل نباشه . اما میگم . شاید به گوشت نرسه اما می گم .  بابا حسین دوست دارم .دوست دارم . الهی فدات شم آقا جون .

 

 

 

 

 

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

فرهنگ لغات دایی امید

 

صبح: امید امید بلند شو مگه نگفتی هزار تا کار داری ؟

 

غذا خوردن : عملی است که اگر وجود نداشت نمی دانم برخی از مردم به چه بهونه ای کار می کردند؟

 

کار : هر انسانی از صبح تا شب یه کاری رو انجام میده به اون کار ، کار گفته می شود .

 

شیطون: یک هدف کلی دارن که برای رسیدن به هدفشون یه طرح جهانی ریختند و به هر کسی یه کاری رو واگذار نمودند . ( طرح ضربتی اشتغال ). هدفشون زیاد کردن فاصله خدا و مردم هست که در این کار عمرانی فعلا گفتند اول خودتو خوب دور کن بعد اگه دیدم خودت خوب دور شدی کارای دیگه ای هم بهت می دیم . ما در حال حاضر روی پروژه ی خور و خواب و خشم و شهوت هستیم . البته در مواقعی که کار ها دیر انجام می شود با دخالت خودشون و استفاده از کاتالیزور شبهات به انجام فعالیت رونق خاصی را هدیه می کنند .

 

ازدواج : تا حالا برام معنایی نداشته اما با کمک مسئولین محترم و مهندسین زحمت کش خوان هفتادم منصوب به رستم خدا بیامرز هم بر سر این راه گذاشته شد . بله این هم از نتایج سال نهضت خدمت رسانی به مردم مخصوصا جوانان بود که از همگی کمال تشکر را داریم .

 

اذان : صوت زیبا و قشنگی است که در یک لحظه تمام کانال های تلویزیون با هم پخش می کنند .

 

وضو: توی اون کاری که خدمتتون عارض شدم به غیر از گرد و خاک و کثیفی هایی که به بدن می چسبد ذرات نا مرئی عجیبی هم در اثر یک سری از خیره سری ها بر وجود انسان می نشیند که بد نیست هر از گاهی آنها را هم بتکانیم . با وضو می توان آن نا خالصی ها را پاک کرد تا تمیز سر سفره ی نماز نشست .

 

نماز: وقتی وارد خونه ی مادر بزرگ پیرت می شی اولین چیزی که میبینی باغچه ی کوچک و نقلیش هست که چشمت رو می گیره . خوب که توجه کنی میبینی یه غنچه رز قرمز که مادر بزرگ تازه روش آب پاشیده کنار درخت یاس قدیمی باغچه سبز شده . همون گله البته با شبنم های روش نمازه .

 

خدا: خدا مارو آفریده و ما رو خواهد برد . دلش نمی خوات کسی به بنده هاش از گل نازک تر بگه . چه برسه که خود بنده حال خودشو بگیره . یه مشت فرشته رو هم خلق کرده تا برای اینکه عدالتش حفظ بشه بعضی ها رو غذاب کنه ، آخه خودش دلش نمیاد با دستای مهربون خودش مخلوق خودشو عذاب بده .

 چون می دونسته تو این دنیا شاید اونجوری که اون دوست داره نباشیم یه تعداد نمایندگی انحصاری پخش صفات خدا زده که تو هر دوره زمونه ای آدماش فرق می کنن . چون در دوران قدیم این نمایندگی ها دکان های خیلی ها رو تخته کرده بود دست به کشتن نماینده ها می زدند . توی این دوره نمایندشون جای ثابتی ندارن تا از گزند کاسب ها در امان باشند . و در خفا تمام بازار را در اختیار دارند . خلاصه خدا = مادر به توان n

 

مشکل: غول بی شاخ دم رام شدنی است که اگه نبود خیلی دنیای مسخره ای داشتیم .

 

خواب : یک عملی است که دو نوع دارد .1_ خواب رفتن بدن و مغر 2 _بردن خواب به مغر و بدن . نوع اول که همه گیر است و از آن برای دیدن خواب استفاده می شود . نوع دوم همان خود را به خواب زدن هست که برای اطلاعات بیشتر به مسئولین مملکت مراجعه فرمایید . کلاس هایی دارد که باید بگذرانید . 

 

عشق: عشق یک احساس زیبا و یا بهتر بگم یک باطری قوی برای انجام هر کاری . مثال : اگر عاشق زندگیت نباشی نمی تونی برای مسافر کشی و در آوردن یه لقمه نون ترافیک رو تحمل کنی .

اگه عاشق مقام و میز و ریاست و پول نباشی چطوری می تونی این همه دزدی کنی و و ببینی و تحمل کنی خانومی برای فقر ....

اگه عاشق مردمت نباشی نمی تونی توی سه روز تمام نیاز های ضروری یک شهر از دست رفته رو محیا کنی

اگه عاشق خدا نباشی به چه امیدی گناه نمی کنی و به چه دلیلی سختی هزاران کیلومتر راه رو به جون می خری تا بری کربلا و خودتو روی خاک یک خیابون بندازی که یک برش به حرم حسین ختم میشه و یه طرفش به حرم عباس ؟ یا بری مشهد تا فقط بتونی یه شب جلوی گنبد با امام رضا گریه کنی . اگه عاشق نباشی چطوری می تونی ندیده عاشق چشمای نازش بشی ؟

چشمای قشنگ عباس دلمو خدایی کرده

مدد آقام ابالفضل منو کربلایی کرده

 

 

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

بی نام

سلام.سریع میرم سر اصل مطلب :

به نظر من و خیلی های دیگه به زندگی هر جور که نگاه کنی همون طور خواهد گذشت . حتما آدم های مختلفی رو دیدید . زندگی اخلاق اونا رو عوض نمیکنه . بلکه اخلاق و روحیات آنها هست که زندگیشون رو تغییر داده . بهتره بگم زندگیمون رو تغییر داده . تمام ما ها یه سری مشکلاتی برای خودمون داریم که تمامش قابل تامل هستند اما بعضی از مشکلات هست که باید با آنها زندگی کرد . اینجور نیست که امروز پیش بیاد و فردا حل بشه . اگر به این نوع سختی ها به چشم معزل حل نشدنی نگاه کنی مطمئنا حل نخواهد شد اما اگر به عنوان یک سربالایی بهش نگاه کنی امید وار خواهی بود که روزی هم در سر پاینی قرار خواهی گرفت.اصلا اگر سختی ها نبود راحتی معنا پیدا نمیکرد . دو تا مثال براتون می زنم که ببینید چه قدر پیش داوری های ما در باره ی اتفاقات و زندگی موثر هست و ما هر جور که فکر کنیم و اطمینان کنیم همونطور خواهد شد .

یک زندانی محکوم به اعدام را یکی از محققان غربی برای تحقیق از زندان می گیرد . به زندانی میگه که ما هم می خوایم تو رو بکشیم اما خیلی راحت تر . نه خفگی داره نه درد تیر . راحت راحت . ما یه زخم روی مچ دستت می کنیم و اونقدر از بدن تو خون خواهد رفت که تو خواهی مرد . چند مدت این در این فکر بوده که اینجوری میمیره . یعنی یقین پیدا میکنه که به این صورت خواهد مرد . روز اجرای فرمان دست و پا و چشم او را می بندند و او را به کمر روی یک تخت می خوابانند . دیگه آماده هست که اوجوری که بهش گفته بودن بمیره . اما اونا یه خراش خیلی سطحی روی دستش می دن و با آب 37 درجه روی زخم میریزند . بعد از چند ساعت رنگ و روش میپره در حالی که خون زیادی از او نرفته و بعد از چندین ساعت میمیره . بله . این قدرت تلقین و طرز فکر هست .

مثال دوم : به یه نفر میگن می خوایم دستت رو بسوزونیم . بعد از اینکه چشمش رو میبندند به جای آتش یخ میگذارند .بعد از چند دقیقه می بینند جای یخ تاول زده. ببینید تلقین فیزیک بدن انسان رو هم به هم میزنه چه برسه به...

موقعی که می خوای به خودت تلقین کنی بر فرض مثال نگو که من دیگه دروغ نمیگم . بگو من راست می گم . مثبت حرف بزن . مثبت فکر کن و مثبت عمل کن .

به امید اینکه هیچ کدوم از قلب های پاک و با صفای جوونا ی مملکتمون آزرده نشه و این دنیا رو به خوبی و با کیف کامل و مشروع تندی تموم کنیم بریم سر اصل مطلب که اونجاست .

دوتا شعر براتون مینویسم اولیش از خانم جنیفر لوپز هست که من در کتاب اشعارش خوندم . دومیش هم اگه قابل بدونه و قبول کنه برای خودش نوشتم که اصلا توقع ندارم حتی یک کلمه ازون هم بخونه .

 حال خیلی خوب

امروز وقتی چشم باز کردم

تابش خورشید را روی صورتم احساس کردم

برایم کاملا روشن شد که همه چیز بر وفق مراد من است

حس می کنم دید من هیچ حدو مرزی ندارد

 

از شر ترس هایی که ولم نمی کردند خلاص شدم

امکانات بینهایت من

همه ی دنیا روی من باز است برای همین است که حالم…

 

حالم خیلی خوب است

می دانستم که می توانم

آن طور که باید

از عهده ی خودم بر بیایم

چون هیچ چیز

نمی تواند مرا غمگین کند

هیچ چیز در این دنیا نمیتواند مرا بازی دهد…

 

حالا روز به شب میرسد

و همه چیز هنوز خوب پیش میرود

این دفعه دیگر هیچ جور نمیتوانی مانع من شوی

یا روحیه ی مرا در هم بشکنی

مثل ستارگان بالای سر خواهم درخشید

هرچه بخواهم مال من خواهد شد

امشب خوش خواهم گذراند

چند نفر از دوستان را خبر خواهم کرد

چون زندگی را دوست دارم

و امشب شب حال خوش است…

 

When I opened up my eyes to day

Felt the sun shining on my face

It become so clear to me that evrything is goeing my way

I feel like there's no limit to what I can see

Got rid of fears that were holding me

My endless possibilities

Has the while world opened for me

That's why I'm feeling…

 

 

I'm feeling so good

I knew I would

Been talking care of myself

Like I should

Cause not one thing

Can bring me down

Noting in this world gonna turn me round…

Now the day is turning into night

And everything is still goeng right

 there's no way you can stop me this time

Or brake this spirit of mine

Like the star above I'm gonna shine

 anything I want will be mine

Like the stars above I'm gonna shine

Anything I want will be mine

Tonight I'm gonna have a good time

Call a few friends of mine

Cause I'm loving life

And tonight's for feeling…

 

 

روز و شب با شوق نگاهت

منتظر هستم سر راهت

 

ای تمام عشق و مستی ای شکوه حق پرستی

از خدا چیزی نمیخوام هرچه می خواهم تو هستی

 

ای همه عشق و امیدم عشقتو با جون خریدم

دل به تو دادم اگر چه روی ماهت را ندیدم

 

زنده از هوی تو هستم بسته ی موی تو هستم

سر بلند عالمینم سائل کوی تو هستم

 

ای همیشه غمگسارم آبرو و اعتبارم

نذر چشمای قشنگت همه ی دار و ندارم

 

رو کویر دل می خونم زندگی بی تو حرومه

جان سپردن رو قدمهات این تموم آرزومه

 

سر بازار محبت میون خریداراتم

همه هستیمو آووردم خریدار یک نگاتم

 

 

در پایان هم یه عکس که روی صفحه ی دسک تاپم بود حیفم اومد شما نبینیدش آخه میگن هر چیزی رو که برای خودت میپسندی برای دیگران هم بپسند. یه قسمت از حرم امام رضاست که باید منو ببخشه که با دستای کثیفم اسم قشنگ و مبارکش رو تایپ کردم . البته اینم باید ببخشه که روی دیواره های خرابه ی دلم با درد ها و غصه هایم اسمش رو یادگاری نوشته ام .

باز این دلم هوای میخانه کرده ساقی  یاد حرم دلم را دیوانه کرده ساقی   یا هو مدد یا هو مدد ای ضامن آهو مدد   یا هو مدد یا هو مدد ای ضامن آهو مدد

 

  • امید رجایی