شبهای قدر تموم شد و همه ی ما ته دلمون داره میلرزه که نکنه دوباره به وضع قبلیمون برگردیم . نکنه دوباره گناه کنیم !
چرا ما مردم فکر میکنیم خدا و اهل بیت رو فقط باید موقع توبه و پاکی و شمع و گل و پروانه صدا زد ؟ کی گفته فقط و فقط باید با خدا در مورد گناهانمون حرف زد و فقط باید ازش طلب توبه کرد . کی گفته هر موقع اشکت جاری شد اونوقت خدا داره نگات میکنه ؟ کی گفته موقعی که گناه میکنی از چشم خدا میفتی ؟ نه آقا اصلاً اینجوری نیست . خدا ، حضرت علی ، همه و همه گفتن بیاین توبه کنید ، اشک بریزید ، شرمنده باشین ، پشیمون بشین که بعد از اینکه خدا گناهانتون رو بخشید دیگه گناه نکنید . اما ما همش قسمت اول حرف رو بلدیم . گریه کنیم که خدا گناهانمون رو ببخشه . یه مثال میزنم که خوب مساله براتون جا بیفته :
شاگرد درس نمیخونه . معلم از کلاس اخراجش میکنه . بچه یه ساعت گریه میکنه که معلم سر کلاس راهش بده . بعد که اومد سر کلاس دوباره شیطونی میکنه و درس نمیخونه . این بار معلم میخوات از مدرسه اخراجش کنه . بازم گریه میکنه (همون توبه های خودمون ) .
دیگه شاگرد سرش به سنگ خورده . جلوی بچه ها آبروش رفته . نزدیک بود از مدرسه اخراج بشه . تا میره سر کلاس میبینه خیلی عقبه . تازه میفهمه که اون گریه ها و زاری ها تازه اول کار بوده . معلم درکش میکنه . شاگرد هم میدونه که معلم فعلاً ازش انتظار نمره 20 نداره . معلم میبینه این از همه بیشتر نیاز داره . براش کلاس خصوصی میگذاره . از همه بیشتر هواشو داره . بهش میگه من میدونم که حوصله ی درس خوندن نداری اما هر موقع بهت فشار اومد بیا به خودم بگو تا راهنماییت کنم . حالا فرض کنید شاگرد قصمون دوباره خسته بشه و حوصلش نشه درس بخونه و توی این شرایطی که بیشتر از هر موقع دیگه به معلمش نیاز داره (چون این دفعه دیگه اخراج شدنش حتمی هست ) از معلمش خجالت بکشه و بره دنبال شیطنت خودش . در صورتی که معلمش میخواست از این به بعد کلاس هاشو توی پارک بگیره که هم درس بخونه و هم حوصلش سر نره .
برادر من ، خواهر من ، خدا رو رفیق خودمون بدونیم و ازش بخوایم آبی رو به ما بده که تشنگیش رو خودش در ما به وجود آورده .
اگه نیاز عاطفی داری، اگه مشکل دنیایی داری ، اگه دنبال یکی میکردی که سرت رو بزاری رو شونش و زار زار گریه کنی ، به خودش بگو . چرا جواب تمایلات مشروع زندگیمون رو با گناه میخوایم بدیم ؟ خب خدا اگه تشنه میکنه، رفع اتش رو هم از خودش بخوایم .
کلام آخر :
موقعی که توکل کردی به خدا و دنبال ارضای غرایزت توی گناه نگشتی خدا هم جبران میکنه . یه چیزی بهت میده که اصلاً فکرش رو هم نمیکردی. پس توکل کن . خدا خودش درستش میکنه . یعنی رحمت خدا از گناه کمتر اثر میکنه ؟
تجربه ی شخصی :
یه روز گفتم من باید این غریزه رو بر طرف کنم . دست به همه گناهی زدم . هر جورش رو انجام دادم . به هیچ جا نرسیدم . هر روز تشنه تر از روز قبل میشدم . هر روز سر خورده تر از روز قبل میشدم . هر روز بیشتر غرورم رو زیر پا میگذاشتم . اما موقعی که به امام رضا در میون گذاشتم آرامشی رو که گرد جهان میگشتم در کوزه یافتم . صبر و آرامشی نصیبم شد که با هیچ گونه از اون کثافات نصیبم نشد . با اون صبر تونستم زندگی خراب شدم رو بسازم . حتی پل های خراب شده ی پشت سرم هم ساخته شد . اما یه چیز رو خیلی خوب فهمیدم : بعد از عنایت حضرت موقعی که گناه میکردم میفهمیدم که خدا و امام رضا ناراحت نیستند بلکه بیشتر از اون که عصبانی و ناراحت باشن نگرانند . من این رو با تموم وجودم حس کردم و حس میکردم امام رضا وسیله هایی رو در جلوی پای من میگذاره که من دوباره برگردم . مثل انسانی که خودشو به آب و آتیش میزنه داره یه کاری میکنه که زود برگردم . خیلی مهربونه . خیلی آقاست . میدونید مشهد که رفتم گفتم میخوام آدم بشم . به خدا به قرآن به خودش قسم داره همه ی تلاششو میکنه که خطایی انجام ندم . امتحانش مجانیه .
نمیخواین این رو بگین که خدا و امام رضا(ع) از شیطونی که برای ثانیه ثانیه ی تک تکمون برنامه ریزی داره کم کار تره ؟