سلام .
عاقبت تمام صبر هام تموم شد و رسیدم مشهد .
چقدر سخته آدم دور باشه از حرم .
نقاره خونه و صبح و همه و همه و همه . خدا یا شکرت . باورم نمیشد دوباره من و اینجا ...
حالا که شده و طلبیدن . جای همتون خالیه اینجا .
می دونید موقعی که آدم توی یه دنیای به این شلوغی فقط یه نفر رو داشته باشه خیلی براش سخته که دیر به دیر ببیندش . وقتی هم میاد پیشش نمیدونه باید از کجا شروع کنه . از چی بگه . اصلاْ بگه یا نگه ؟ گریه کنه یا حرف بزنه . قدم بزنه یا بشینه . چهار روز بیشتر که نیست . دو روزش هم که گذشت .
اما خدا رو شکر که اومدیم . فقط همین . دیگه بقیشو خودش بهتر از من میدونه .
دعا میکنم هر چه زود تر بیاین تا ببینید دل کندن از اینجا جون آدم رو به لبش میاره .
یا علی...