تا حالا آبکش دیدی ؟
اره همونی که شونصد تا سوراخ داره .
همین که داخلش برنج صاف میکنند .
اره همین آبکش خودمون .
خدا رو شکر .
حالا آبکش مامانتو بردار . میخوایم بریم یه جایی .
آماده ای ؟
..
خیلی آروم چشماتو ببند . برو سمت شمال . اصفهانو رد کن . بپا به دماوند نخوری .
بده سمت راست . یه کم دیگه . ها .
رسیدی لب دریا . همین جا نگه دار .
تا چشم کار میکنه آبه . جوری که آخرشو نمیبینی .
آب کشه که همراته ؟ توی راه که ولش نکردی ؟
آباریکلا .یه قایقی اونجا هست . برو سوارش شو .
روشن کن . برو توی دریا . برو جلو تر . برو نترس!
خیلی خـــــب . کافیه . خاموش کن .
عظمت دریا رو ببین . ببین چقدر بزرگه !
حالا آبکشه کجاس ؟ بیارش بیرون .
بزنش توی دریا . نگام میکنه ! میگمت بزنش توی دریا .
بیارش بالا . چی داخلشه ؟
هیچی ؟! یعنی هیچی نتونستی برداری ؟ مگه میشه ؟
فقط خیس شد ؟
چی ؟ سوراخه ؟؟؟؟
ای ول ! همینو میخواستم . سوراخه ......
پ ن : یا اباعبدالله ! از دریای معرفت شما فقط عرق شرمش برای مونده .
مددی !