دوستان ! دلی که شکسته است نیازی به تلنگر ندارد . . .
رونوشت به : علامت سوال ، مهمه ! ، .... ، مهم نیست ، 69 و بقیه دوستان نامرئی
دوستان ! دلی که شکسته است نیازی به تلنگر ندارد . . .
رونوشت به : علامت سوال ، مهمه ! ، .... ، مهم نیست ، 69 و بقیه دوستان نامرئی
در حد اینکه به هر دری بزنی تا جنس جور کنی و در اثر نبود اینترنت بر روی شخصیت واقعیت تغییر ایجاد بشه ...
دوست دارم زمخت تر باشم . . .
از تمامی دوستان که با حقیر همدردی کردند و با نظراتشون تسکینی برای قلب محزون ما بودند تشکر میکنم و نمیدونم جواب محبت ها و الطاف دوستان رو چجوری باید بدم ! مخصوصاً بزرگوارانی که در مجلس ختم حضور بعمل رساندند و با حضورشون مایه دلگرمی من و برادرم و خانواده شدند .شرمنده ...
-----------------
بابا آب داد . بابا نان داد . بابا نیست . بابا یک سال پیش مُرد ...
چی باید بگم ؟ یعنی یه نفر که یک ساله پدرش رو از دست داده چی میتونه بگه ؟ از جای خالیش بگم که خوراک هر روزمون بود ، از اون روزهای سخت پارسال بگم که نمیشه هر چیزی رو اینجا گفت ، از چی بگم ؟
چاره ای نیست . باید ساخت . ای کاش کمی بد بود ، تا اینقدر سختمان نبود . هر چه خاطره هست از خنده ها و خوشرویی ها و اخلاق خوبش هست .
نمیدونم کجاست فقط دوست دارم یه جوری بفهمه که صبح و ظهر و شب به فکرشیم و با خاطراتش داریم زندگی میکنیم . با اعتبارش آبرو داریم و از اسمش عزت . هر وقت دلمون میگیره نگاه به قیافه متبسمش میکنیم و زندگی رو از سر میگیریم .
با لقب هایی که بهمون میداد همدیگه رو صدا میکنیم و کلا داریم باهاش یه جورایی زندگی میکنیم . نمیدونم این بغض لعنتی چرا نمیترکه ، شاید گذاشته جایی که بابا نبینه . به خدا قسم که هر موقع ناراحت بودم فهمیدم یه جورایی اون هم ناراحته ... بگذار این سر سالی قیافه هامون رو خندون ببینه . . .
فلاش بک :
دو شنبه 4شهریور 87 ، ساعت 2 نیمه شب ، راهرو های بیمارستان نمازی ، بخش ایزوله ، یه مرد که از بین ما رفت تا بدانیم : بودیم و کسی قدر ندانست که بودیم / باشد که نباشیم و بدانند که بودیم . . .
پ ن : مراسم یکمین سالگرد درگذشت مرحوم عبدالحسین رجایی : جمعه 6 شهریور 88 ساعت 9 الی 11 صبح مسجد فاطمه الزهرا (س) جنب هتل پارس
شادی روح آن مرحوم و تمامی درگذشتگان فاتحه مع الصلوات
وقتی پدر یک انسان میمیرد 87/6/6
بمناسبت چهلم پدرم 87/7/11
یا علی ...