الحمدوالله :: عطر سیب

سلام عزیز از اینکه اومدین ممنونم ( فکر کنم ارزش خوندن رو داشته باشه آخرین نوشته ی روز عرفه وسط بیهوشی و ............... احتمالا حرف عقل نیست حرف دله آف بخونین ولی بخونین اگه لایق باشم می ارزه ) توی این که هر چی عاشق مولای دو عالم باشه همه رنگای بی رنگ دنیا واسش کم باشه هم که شکی نیست خدا همیشه در پناه مولا حسین نگه دارتون باشه زیاده عرضی نیست تا انتخابات ببینیمتون
..................... در پناه مولا

۲۰ بهمن ۸۲ ، ۰۷:۰۸

ارکیده وحشی

سلام عمو امید .... من راجب بحث اولیت چیزی نمیگم ٬ اما در مورد دومی آفــــــــــــــــــــــــرین خوش به حالت که خدا اینهمه دوست داره ٬ خیلی خوبه که بندهء خوب خدایی و شکر نعمتاش رو میکنی ٬ باهات کاملا موافقم خدا خیلی خوب و مهربونه .... میشه خواهش کنم شما که اینهمه خوبی در حق این برادرزادتم یه لطفی کنی به خدا جونم بگی با منم خیلی دوست باشه .... مرسی . عیدتونم مبارک و امیدوارم تعطیلات خوش بگذره .

۲۰ بهمن ۸۲ ، ۰۸:۳۵

saell_zahra

سلام خسته نباشید مثال جالبی زدید خیلی خوشم اومد . امیدوارم به همون امام حسین که دلبستین خودش دستتون رو بگیره ولی از دعای خیر ما رو فراموش نکنین التماس دعا خدانگهدار

۲۰ بهمن ۸۲ ، ۱۱:۲۳

قصه گو

سلام... عیدتون مبارک... توی انتخابات میبینمتون*** فعلاْ

۲۱ بهمن ۸۲ ، ۰۴:۰۰

سلام عیدرو بهتون تبریک می گم.وبت حرف نداره.موفق باشی

۲۱ بهمن ۸۲ ، ۰۶:۰۴

بیتاب

سلام-عیدشمامبارک-حنابندان به روزشد-اگرقادربه مشاهده نبودید کنترل +اف5 رابزنید-درضمن فرداراهپیمایی یادتون نره-میدان انقلاب جلوی مسجد-یاحق

۲۱ بهمن ۸۲ ، ۱۲:۱۰

نازی

عیدتون مبارک
نوشته هات شدیدا منو یاد کسی می ندازه .مثل اون می نویسی حرفای اونو می زنی عشق به حسین دقیقا مثل عشق اون به حسینه ؟؟؟؟؟؟
نمی دونم کلی گیج شدم !!!!!!!!!!

۲۲ بهمن ۸۲ ، ۰۱:۳۶

ابوالفضل

با عرض سلاما و احترام: با اوامرت کاملاً موافقم...در نتیجه هیچ ندارم که بگویم...منتظر بنده نوازی ات هستم که ایراداتم را بگویی...در پناه خدا

۲۲ بهمن ۸۲ ، ۰۵:۴۱

ساغی

با سلام به وب ما باز هم بیا لینک های جدیدی برای بچه های باحال گذاشتم

۲۲ بهمن ۸۲ ، ۰۶:۵۳

farshad shirzadi

سلام عزیز. لطف کردی به من سر زدی.. فقط اگر لطفی کنی و به جای زیرسیگاری، اسم و اسم فامیلم را بنویسی متشکر می شوم.

۲۳ بهمن ۸۲ ، ۰۴:۳۲

مجید

سلام. موفق باشی... یا حق!!

۲۳ بهمن ۸۲ ، ۰۷:۵۱

حسین

سلام....شرمنده که مرتب سر میزنید و نمیتونم بیام جوابتون رو بدم...کامپیوتر ندارم ... ولی ممنون از محببتون...عیدتون مبارک...یا علی

۲۵ بهمن ۸۲ ، ۰۱:۲۷

بیگودی

سلام دوست خوبم ممنون که به یادم هستی ابته ینک هم ممنون چرا باید ناراحت بشم در حالی که باعث افتخارمه

۲۵ بهمن ۸۲ ، ۰۱:۳۱

بیگودی

این قالب رو هم من طراحی نکردم راستشو بخوای از این هنرها ندارم ببخشید یه مدت سر نزدم زیادی درگیرم

۲۶ بهمن ۸۲ ، ۰۴:۱۱

RoSe

ببین حرفتو قبول دارم...منم به هیچ عنوان دلم نمیخواد جنگ بشه ولی خیالت راحت باشه جنگ و این حرفها به خاطر یک سری مسائله پشت پردست که به من و تو نمیگن! مردم عراق الان بدبختن درست ولی باور کن با صدام هزار برابر بدبخت تر بودن! هینو یادت باشه ملتی که از مشکلات عاصی شده دیگه بین بد و بدتر تشخیص نمیده! مگه ۲۵ ساله پیش غیر از این بود؟! نمیدونستن چی به سرشون میاد...فقط میخواستن از اون وضعیت خلاص بشن!

۲۶ بهمن ۸۲ ، ۰۵:۲۷

رامین

سلام....ممنونم که سر زدی عزیز....شما خیلی لطف دارین...خیلی ممنونم....وبلاگ شما هم خیلی زیباست...آدمه احساساتی هستین؟
....خیلی از اشنایی با شما خوشحالم....قربون شما...خدانگهدار

۲۶ بهمن ۸۲ ، ۰۵:۳۱

حمید حمیدی

سلام...از لینکت ممنونم ...در اولین فرصت جبران میکنم....خوب مینویسی امیدوارم سلامت و تندرست باشی...قربانت....حمید

۲۶ بهمن ۸۲ ، ۰۶:۵۳

sara

خیلی ممنون از اینکه سر زدی ... اما من هیچ وقت اون فکر و نکردم و نمی کنم...

۲۶ بهمن ۸۲ ، ۰۶:۵۵

sara

اما این تحلیلت از انتخابات جالب بود...

۲۶ بهمن ۸۲ ، ۰۷:۱۰

سلام عزیزم ناراحت نباشید که می دونم نیستید من اون بای را همینجوری سر کاری نوشتم . بای موفق باشید.

۲۶ بهمن ۸۲ ، ۰۸:۱۴

parvin

سلام میبخشید مطلبتو اشتباه گرفتم بازم بیا فعلا بای

۲۶ بهمن ۸۲ ، ۰۸:۱۵

xxx

ای بابا انتخابات یعنی سر کار گذاشتن خلق خدا

۲۶ بهمن ۸۲ ، ۰۹:۱۹

صادق

با سلام...چی بگم...نمی خوام مثل همه بگم خوب بود یا مثل هیچکس بگم بد بود...دیگه خودت یه جوری برداشت کن...و خدا...تو در نهان و آشکار و جای جای سینه نقش بسته ای....یا حق!

۲۶ بهمن ۸۲ ، ۱۰:۴۵

RoSe

سلام...ببین یه وفتی هست که مامان بابای تو بعد از ۱۰ سال زندگی به خوبی و خوشی دعواشون میشه و خب به قول تو باید آبروداری کرد چون دو ساعت همه چی درست میشه و دلیلی نداره کسی چیزی بدونه..ولی یه زن و شوهرایی هستن که هر روز ۱۰ بار با هم دعوا دارن ...شاید حتی ۲۵ سال دندون رو جیگر بذارن٬ خون دل بخورن ولی واسه حفظ کیان خانوادشون دم نزنن...ولی هر آدمی تا یه حدی ظرفیت داره!! مثله اون زن و شوهرهایی که تو ۶۰ سالگی از هم جدا میشن! امیدوارم منظورمو فهمیده باشی:)

۲۶ بهمن ۸۲ ، ۱۱:۲۴

زینب

سلام... شرمنده که بهت سر نمی زنم... من وبلاگت رو خیلی دوست دارم داش امید...یه مدت بود نت نمی اومدم... اون مثالت واسه انتخابات واقعا جالب بود...کاملا موافقم

۲۶ بهمن ۸۲ ، ۱۱:۴۳

سلام امید جان ممنون از لینک.

۲۷ بهمن ۸۲ ، ۰۱:۱۶

ترمه

این حق منه..پس رای می دم...حتی اگه رایم سفید باشه

۲۷ بهمن ۸۲ ، ۰۱:۴۵

عرشیان

سلام...بحثهای جالبی رو مطرح کردی.......زیبا بود....یا علی التماس دعا.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

عطر سیب

عطر سیب

عطر سیب

لامپ

الحمدوالله

نظرات (۲۸)

ارسال نظر