عطر سیب

عطر سیب
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
بایگانی
  • ۰
  • ۰

بسمه تعالی

 

سلام خدمت همه ی دوستان محترم و مخصوصاً از مشهد برگشته های عزیز که خدا زیارتشون رو قبول کنه .

 

تا حالا مسافت های زیاد رو با دوچرخه رفتید ؟ مثلاً دو ساعت دوچرخه سواری ؟

 

خب درس های به شدت زیادی داره . که روی هر کدومش خیلی میشه فکر کرد .

 

1-     برای شروع دوچرخه رو روی دنده ی سبک بزار .

2-     موقعی که باد توی سینت باشه خیلی سخت میتونی حرکت کنی .

3-     موقعی که توی سر بالایی هستی و باد هم داره مخالفت می وزه بزرگ ترین اشتباه اینه که بایستی . چون از دوباره راه افتادن توی اون شرایط مساویست با صرف تمام انرژی .

4-     مشکل ترین قسمت سربالایی نقاط نزدیک به سرزیریست .

5-     هر سر بالایی نویدی برای یک سر زیریست .

 

حالا چون دارن کافینت رو تعطیل میکنن نتیجه گیریش با خودتون .

 

یا علی ...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

آش شل قلمکار

سلام خدمت همه ی دوستان

 

اول اینکه از پنج شنبه ماه رجب شروع میشه . شب جمعه ی اول ماه رجب یعنی لیلة الرغائب یه نمازی داره که برای شناخت بیشتر این ماه و این شب به مفاتیح حتماً یه سری بزنید تا خدای نکرده این همه فیض و برکت رو به سادگی از دست ندید .

 

دوم اینکه تا چند شب دیگه اعتکاف شروع میشه . اونهایی که سالهای گذشته رفتن دیدن که اصلاً اونجوری نیست که قبلاً فکر میکردن و اصلاً خسته کننده نیست که آدم سه روز در مسجد بمونه . و حتی اینقدر دلنشین و زیباست که سخت ترین ساعاتش ، غروب روز سوم هست که همه میخوان از مسجد خداحافظی کنن . در شیراز هم تقریباً بزرگترین اعتکاف جوانان کشور برگزار میشه که ثبت نام اینترنتی هم داره که از چند روز دیگه اخبار کاملش رو میتونید در سایت رهپویان ببینید .

 

سوم اینکه اگر خیلی نگرانی ، دلهره داری ، میترسی ، شک داری ، یه کاری میخوای بکنی خیلی سخت تصمیم میگیری ، به این روایت خوب گوش کن

از امام رضا (ع) میرسن که توکل چیست ؟ می فرمایند : اینکه جز از خدا نترسی .

اون کسی که بنده رو توی شکم مادر روزی میده ، اون کسی که بچه رو از بیماری های کودکی نجات میده ، اون کسی که مادر رو مهربون خلق میکنه تا بچه ی لوس و از خود راضیشو دوست داشته باشه خودش بلده که بقیه عمرت رو هم بچرخونه . به شرط اینکه به قدرتش اعتماد داشته باشی . یقین قلبی داشته باشی نه روی زبون و طوطی وار .

 

چهارم اینکه اینجوری که از شواهد مشخصه داداش اسرائیلمون خلاف اون چیزی که توی فیلمای هالیوودیشون به ما نشون میداد که یه نفر سفید پوست کل دنیا رو حریفه و مهاجمان مریخی رو ختثی میکنه حالا جلوی یه گروه مردمی آموزش دیده با کمال معذرت زائیده . ( روم به دیوار . مرد و زائیدن ؟!) خب آره دیگه . موقعی که با این همه کلاهک هسته ای چندین ساله از پس بچه های سنگ به دست فلسطین بر نمیاد ، محترمانش اینه که زائیده . اونم چند قلو .

حالا میگن بعد از لبنان و سوریه نوبت ایرانه . البته میگن . عیبی نداره . میتونن بیان . ما هم سعی میکنیم به عنوان هدف های زنده ی متحرک در رزمایشمامون ازشون استفاده کنیم . اینجوری هیجانش هم بیشتره .

 

پنجم اینکه تا خودمون رو زمین نزنیم دشمن رو نمیتونیم زمین بزنیم .

فعلاً دشمن اصلی ما نفس خودمونه " حسد ، خشم ، شهوت ، غرور ، شکم ، زبان ، تنبلی و .... "

 

شش و هفت نداره

 

هشتم اینکه شیطون نامرد . بابا تو که دیگه مارو کشتی . چیزیمون نمونده که . حداقل تو یه کاری بکن بریم مشهد چاق بشیم چله بشیم بعد میام ... دهنتو سرویس میکنم .

 

یا علی...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

بسم رب الحسین (ع)

 

اسم وبلاگم رو گذاشتم حسین علیه السلام .

وبلاگ کی ؟ من !

می دونی بعضیا که سوار هواپیما میشن و یه کمی سرشون میشه که چی به چیه عرق از سر روشون میریزه که نکنه اون مشکلی که هر لحظه ممکنه پیش بیاد ، پیش بیاد . بعضیا هم هستن تخمه میشکونن . چون هیچی نمیفهمن .

شده حکایت من . یه چیزی شنیدم . یعنی به گوشم خورده . ندید ، نشناس میگم حسین(ع).

یکی قیافه ی منو ببینه ، کارامو ببینه ، اصلاً بپرسه چند سالته ؟ میشینه کلی ازم میخنده . آخه چون خیلی برای دهنم بزرگه این حرف .

مگر نه اینکه یه بچه ای که باباش دکتره و میشینه از اصطلاحات قلمبه ی پزشکی میگه میگه ازش میخندن ؟

 

بگذریم . نمیدونم چی بگم . فقط میدونم ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النحاة .

 

فقط میخوام بگم هر چی کلاس و سخنرانی و کتاب و سی دی هست ( به غیر نوشته های معصومین ) هیچ کدومش به پای آموزش خدا نمیرسه . 

 

آقا امید سیاه . تو یه کم نفس لعنتی و بی حیاتو نگه دار . یه کم غرور مسخرت رو بشکن . یه کم گناهاتو کمتر کن . یه کم اون باد توی سینت رو خالی کن که یعنی همه چی میدونی. اونوقتی که واقعاً شاگرد شدی و گفتی هیچی بلد نیستم ، خود خدا و حضرت زهرا (س) و اما حسین (ع) استادت میشن و راهتو روشن میکنن . نه از اون استادایی که میگن و میرن . نه ! دستتو میگرن . عین مادرا که میخوان راه رفتن به بچه هاشون یاد بدن . پاهاتو روی پاهاشون میزارن و راه میرن . بالاتر از این میخوای ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تا تی تا تی تا تی . غذا دهنت میکنن . بزرگت میکنن . سوادت میدن . عاشقت میکنن . زنت میدن . کارت میدن .  زجرت میدن . بچت میدن . اشکت میدن . اشکت میدن . اشکت میدن . هی روی پاشون گناه میکنی اما اونا هی برات دعا میکنن . استغفار میکنن . سربند جنگ رو برات میبندن . چفیه رو دوشت میندازن . مردونگی یادت میدن . جنگیدن یادت میدن . آخر کار شهیدت میکنن . خونیت میکنن . توی قبر سوالاتو جواب میدن . بدون هیچ سختی برزخ رو برات رد میکنن . پل صراط رو برات رد میکنن . بهشت میبرنت . بقل دست خودشون یه خونه برات میخرن .........

 

در پایان یه مطلب از مرحوم دولابی مینویسم و میرم :

 

در جوانی گاهی اوقات می شد که چند شبانه روز پپاپی برای امام حسین (ع) اشک می ریختم ، یکی از همین روز ها از داخل اطاق منزلمان که روضه بود و رفقا جمع بودند بعد از گریه کردن بسیار ، به ایوان جلوی اطاق آمدم و دراز کشیدم که یک باره مشاهده کردم ملائکه فوج فوج از آسمان می آیند و داخل سینه ی من طواف میکنند و به آسمان بر میگردند و دسته ی دیگر می آیند .

 

یا علی...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

بسمه تعالی

 

بازم مثل اول هر قصه ای یکی بود یکی نبود . غیر از خدا هیچ کس نبود . نفهمیدیم اونی که نبود آخر کی بود؟؟؟

 

خواستم بگم که دیگه خیابون ها فرق آنچنانی با خیابون های امریکا نداره . خواستم بگم که ماهواره همه رو بی حیا کرده . خواستم بگم که مادران جامعه ی فردای ما محبتشون رو توی کافی شاپ ها و پیاده رو ها و جوامع عمومی وخصوصی خرج میکنند و مطمئناً تا چند سال دیگه نمیتونیم بگیم : بهشت زیر پای مادران است " .

خواستم بگم که ماری جووانا و سیگاریت و بنگ و تریاک و شیشه و قرص  این روزها به قرآن مجید قسم از کتاب "اصول اعتقادات " آقای قرائتی خیلی راحت تر گیر میاد . اما دیدم حرفام تکراریه و همتون میدونید .

 

خواستم بگم که حالم از این مدیران مسلمون نما که یقشون رو تا بالا میبندن و ریششون رو خط کشی میکنن به هم میخوره . خواستم بگم این مسئولین که با پسر خالگی مسئول شدن به پیغمبر قسم هنوز مزه ی یه شب گرسنگی رو نچشیدن .

اما دیدم تا جهان باقیه یه عده آدم حروم خور میدزدیدن و مفت میخوردن و یه عده هم مثل سگ میدویدن و آخر هم یا از خجالت توی صورت زن و بچشون میمیرن و یا سکته میکنن . بازم سعی کردم چیزی نگم.

 

خواستم از یک روز موسسات خیریه بگم که برای 100 هزار تومن زنه میاد التماس میکنه و گریه میکنه اما توجهم به تلویزیون جلب شد که داشت مو شکافانه به علت تعویض آقای علی کریمی می پرداخت که چرا دل بچه رو شکوندین نا مردا ؟؟!!!!!

 

میخواستم به همه ی این ها بپردازم اما مثل اینکه فعلاً چیز های خیلی مهمتری هست که باید بهش پرداخت .

 مثل دلایل شکست ایران . مثل اشتباهات داوری بازی عربستان با تونس . مثل زاییدن زن بازیکن غنا.مثل وضعیت نا بسامان تیم برزیل در این دوره .

 

خواستم آروم بشم رادیو رو باز کردم دیدم یه آقایی داره مدیتیشن جدید خوشبختی رو میگه: " صبح ها بگین من خوشبختم من خوشبختم من خوشبختم " حالم به هم خورد . انگار نه انگار که ما خودمون قرانی هم داریم . امیر المومنینی هم داریم .

خب شاید اون هم جنس باز ها و مشروب خور های متفکر غربی خیلی بیشتر از خدا و حضرت علی و اما سجاد میفهمن که نباید راه های خوشبختی از نظر اسلام رو گفت !

 

آخرش نفهمیدم باید چی بگم . گفتم برم پیش دوستام . اونهایی که کار فرهنگی میکنن . خندم گرفت چون اونا دیگه از هفت دولت آزاد بودن . این همه کار رو ول کرده بودن داشتن به هم دیگه تهمت میزدن و غیبت میکردن و زیر آب همدیگه رو میزدن تا اگه خدا قبول کنه دینشون رو به اسلام ادا کرده باشن !!!!!!!!!!!!

 

یا علی...

 

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم

 

1- خیلی وقتا هست که اعصابمون از دست دنیا خورد میشه . ناراحتی و رکود و رخوت وجودمون رو میگیره . چرا این رو ندارم . چرا به این نرسیدم . چرا این جوری شد . چرا این اتفاق افتاد .

تنها راه حلش اینه که فکر کنی چه قدر آدمهایی هستند که آرزوشون اینه که در شرایط فعلی ما باشند . با همین چیز هایی که ما اسمشو مشکل میزاریم  .

 

2- فقر و اعتیاد و مریضی های لاعلاج و تصادف و برشکستگی و مرگ و خیانت و هزار تا مرض دیگه هر روز داره یقه ی کنار دستی های ما رو میگیره و ما هر روز میبینیم و فقط میگیم "نچ نچ نچ " .

یه سوال؟ ! به همین سادگی که همین مشکل ها بر سر هزاران خوانوارسوار میشه ، نمیشه یهو به سر ما بیاد ؟

 

3- خیلی از آدم هایی که الآن برشکسته و مریض و افسرده شدند و الآن یه پاشون داخل امام زاده هست و یه پاشون توی سفره ی ابالفضل (ع) تا چند سال پیش این چیزارو قدیمی بازی میدونستند .
آیا فکر میکنید که اگه مشکلشون حل بشه و بهونه ای برای امام زاده رفتن نداشته باشند ، بازم اعتقاد دارند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!

 

4- همین دختری که الآن گوشه ی اتاقش نشسته و داره نسخه ی طلاقشو نگاه میکنه و زار و زار گریه میکنه و 10 کیلو کم کرده که شوهرش بهش خیانت کرده یادش رفته چند سال پیش ، روزی که با اون مانتوی تنگ جدید و شلوار برمودای ایتالیاییش توی خیابون راه میرفت باعث تحریک مردی شد که بعد از دیدن او زیبایی زنش براش معنایی نداشت .

 

5- همین آقا پسری که الآن با موتور تصادف کرده و در مرز جوان ناکام شدنه و آرزو داره فقط بتونه راه بره ، یادش رفته چند سال پیش همه ی هم و غمش این بود که چرا بابایی اینقدر بهش گیر میده .

 

6- یه کلام ختم کلام :

تا اون چیزایی رو که داریم ازمون نگرفتن ، قدرشو بدونیم .

 

7- نکته : اگر بلایی نباشد ، تفکری در کار نیست .

 

8- یا امام رضا (ع) . یادته چقدر خونتون بهمون خوش گذشت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دوست دارم .

 

یا علی...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

یادتونه شب ها بهتون چی میگذشت تا خوابتون میبرد ؟ یادتونه که خنده هاتون مصنوعی نبود؟

یادتونه همدیگه رو که توی بغل میگرفتین دیگه نمیتونستین از هم دل بکنین ؟ یادتونه شبای عملیات . یادتونه بی خوابیا ؟ یادتونه خسته نشدنا ؟

 

حالا میخوای برات قصه ی خودمون رو بگم . نباید که همش قصه ی شما رو گفت .

 

موقعی که شما بزرگترین دغدغتون این بود که کفشهای دوستتون رو واکس بزنید فکرشو نمیکردین که دغدغه ی ما این بشه که وای اکانتم داره تموم میشه و خیلی از حرفا رو بهش نزدم .

 

موقعی که شما نصفه شبا توی تاریکیا گم میشدین و من نمیدونم چیکار میکردین که آدم دلش میخوات یک ساعت به عکساتون نگاه کنه فکر این رو نمیکردین که شب ها ما رو خواب میبره و حتی نمیشه آدم یک دقیقه توی آینه به خودش نگاه کنه . آخه حالش به هم میخوره .

 

موقعی که بدون هیچ چشمداشتی همه ی جوونیت و زندگیتو ول کردی و رفتی توی خاکا نشستی و جون دادی فکر نمیکردی یه روز ما خاک و مهر رو ول کنیم که میخوایم به جوونیمون برسیم .

 

موقعی که چشمای قشنگت و با حیاتو در مقابل نامحرما روی زمین مینداختی و از خدا میخواستی که تاثیری روی قلبت نگذاره فکرشو نمیکردی که یه روز یه عده ای بیان و از خدا بخوان که یه تاثیری بزاره تا با یه نامحرم دوست بشن .

 

موقعی که برای خواهرت چادر سوغات میبردی و رگ گردنت باد میکرد موقعی که یکی به خواهرت بد نگاه میکرد اصلاً فکرشو نمیکردی که یه روز توی داشنگاه ها رگ گردن پسر ها باد کنه که چرا کلاس ها رو جدا کردید ؟!

 

وقتی پای روزه حضرت زهرا (س) از حال میرفتی به هیچ وجه فکر نمیکردی که دو تا نامحرم به بهانه حضرت زهرا با هم گل بگن و گل بشنون .

 

و وقتی که داشتی جون میدادی و توی خون خودت غوطه ور بودی فکر نمیکردی مثل منی پیدا بشه که توی یه مملکت آرزو داشته باشه 10 دقیقه فقط 10 دقیقه آدمی همچون تو رو داشته باشه .

یا علی...

---------

از آرشیو ۶/۸۴

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

 

یه مدته خدا رو شکر میکنم که چیز های خوبی داره یادم میده .

 

یاد گرفتم که اگه یه بلایی سرم اومد ناراحت نشم . اول اینکه میشد بلای بدتر از این سرم بیاد . دوم اینکه شکست و بلا و ناراحتی دل آدم رو میشکنه . آدم دل شسکسته لطیف میشه . آدم لطیف هم بارونی میشه . آدم بارونی هم ..... آسمونی

 

یاد گرفتم که توی زندگی و کار کردن و همه ی قسمت های دنیوی به هیچ وجه نمیتونی مردم رو راضی نگه داری ، اگر برای این کار کنی که مردم رو راضی کنی . اما اگر برای خالق مردم کار کنی هم خلق خدا رو راضی میکنی و هم خود خدا رو .

 

یاد گرفتم هیچ وقت نباید فکر کنم بهترینم .

اول اینکه بهتر از خودم رو هیچ وقت نمیبینم .

دوم . موقعی که دست روزگار بهترین رو انتخاب کرد بزرگترین ضربه رو میخوری که چرا من انتخاب نشدم .

سوم اینکه اگه فکر کردی که خیلی بالایی و خوردی زمین دیگه نمیتونی بلند شی و از اول شروع کنی . اما اگه بهت اثبات شد که پاینی هر موقع که خوردی زمین میتونی از اول شروع کنی .

 

یاد گرفتم بیشتر از این کتاب بخونم .

یاد گرفتم زیاد شور نزنم . اون اتفاقی که باید بیفته ، میفته .

یاد گرفتم آدمی که خشمش رو فرو میبره خیلی بهتر از آدمیه که خشمش رو بروز میده .

یاد گرفتم ازدواج موفق قبل از این که به طرف مقابلت بستگی داشته باشه به اراده و شعور و شخصیت خود انسان در زمان قبل از ازدواج بستگی داره . 

یاد گرفتم از اتفاق هایی که دور و برم میفته بیشتر عبرت بگیرم . چون میتونست این اتفاق کنار دست یه نفر دیگه بیفته . پس به من مربوطه که کنار دست من این اتفاق افتاده .

یاد گرفتم که کتاب " کیمیاگر " (پائولو کوئیلو) رو به همه ی دوستام پیشنهاد کنم .

 

امید وارم که خدا چیز های بیشتری یادم بده .

اما یه حرف و ختم کلام .

 

اون عبرت هایی که خیلی خیلی به دردم خورده رو توی مشکلاتی یاد گرفتم که خیلی خیلی برام سنگین بوده .

نمیدونم . باید دعا کنم که خدا بلاهای بزرگ برام نازل کنه؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

یا علی...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

قربون خدا برم

سلام سلام سلام

فقط اومدم بگم دارم میرم تهران بعدشم قم و جمکران .

خیلی خوشحالم .

خل شدم .

نوای وبلاگ عوش شده

آدرسش اینه هر کی نتونسته گوش بده http://www.etresib.persiangig.com/audio/fatemiye1(karimi).wma

میام مفصل باهاتون حرف میزنم .

ارادت مندیم . خداحافظظظظظظ

یا علی...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

 

یا مبدل السیئات بالحسنات 

پیامبر (ص) می فرمایند :

 

هر کس علی (ع) را دوست داشته باشد حق تعالی به تعداد هر رگ بدنش شهری در بهشت به او عطا می فرماید .

 

امام صادق (ع) می فرمایند :

 

قلم از نوشتن سیئات شیعیان ما برداشته شده چون آنان را خداوند نگهداری میکند و در قلعه ولایت و حصن حصین اویند .

 

 

شهریار یه روز این بیت شعر رو میگه :

مجرم ، اگر شفاعت حشر با علی است

من ضامنم هر چه خواهی گناه کن

 

شب امیر المومنین علی (ع) به خوابش میان و در خواب این شعر رو براش میخونن :

 

مجرم ، یقین شفاعت حشر با علی است

شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن

 

 

التماس دعا

 

 

یا علی...

 

 

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

ویژه نامه نوروز

بسم الله الرحمن الرحیم

لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم

 

سلامت کجا رفت . آباریکلا پسر خوب . علیک سلام .

 

سریع میرم سر اصل مطلب .

البته اول باید ببخشید که میخوام در مورد یه مطلبی صحبت کنم که شاید خیلی به مزاغتون خوش نیاد مخصوصاً در این ایام از سال . ولی شما قبلاً عذر خواهی منو بپذیرید که میخوام یه نمونه حالتون رو بگیرم .

 

امروز یا فردا یا چند روز دیگه . چه فرقی میکنه یه مدت دیگه همینطوری که داری با دوستات حرف میزنی یا وبلاگ میخونی یا داری برای بر طرف کردن یکی از تمایلات جسمیت دست و پا میزنی و از این بر میدوی اون بر و خودتو کینگ کینگ میکنی که ماهیانه 500 هزار تومن بیشتر گیرت بیاد و گونه هات سه دهم میلیمتر بالاتر بره تا میمیک صورتت همگن بشه ، میبینی دیگه دست و پات سنگین شده و زبونت کار نمیکنه . اولش فکر میکنه با یه سونای دو ساعته درست میشه . اما میبینی وضع بد تر از این حرفاست . دیگه حتماً میری تو فکر اون خانم دکتره که تازه تخصصش رو از کانادا گرفته و حتماً حتماً خوب میشی .

ولی انگار وضع وخیم تر از این حرفاست . چشمات هم کم کمک داره بیناییش رو از دست میده . وای اولین چیزی که به نظرت میاد اینه که دیگه نمیتونی ازدواح کنی چون دیگه نمیبینی و کسی با آدم کور ازدواج نمیکنه و یا اگه ازدواج کردی میگی امروز فرداست که از هم جدا شیم . ولی وقتی با تمام هیکلت میخوری زمین میگی عجب گیری داده این . راستی راستی انگار باید بمیریم . ولی من که هنوز خیلی کار ها داشتم که باید انجام میدادم . من که هنوز اون معامله رو تموم نکرده بودم . فردا هزار تا قرار داشتم که باید میرفتم و کارها رو راست و ریس میکردم . تازه به هزار جا باید تلفن میکردم . فردا که خوبه تابستون با نازی میخواستیم بریم شمال ویلای اشکان اینا . تا داری توی همین فکرا برای خودت ساک میپیچی جناب ازرائیل میرسن خدمتتون و میبرنتون اونجایی که فکرشو نمیکردی . توی دلشون هم خیلی با احترام بهتون میگن فعلاً ویلا تعطیل یه مقدار سوال خصوصی خدمتتون داشتم . حالا تو هر چی میخوای بگو من کار شخصی به کسی ندارم ایشون گوششون به این چیزا بدهکار نیست .

خلاصه من نمیدونم که دیگه چه بلایی سرت میاد که پیغمبر (ص) با همه ی پیغمبریشون لحظه ی مرگ گریه کردند و گفتند به شیعیان ما بگین خیلی سخته . فقط این رو میدونم که باید جلوی بقیه لباساتو بکنن و بندازنت روی یه سنگ سردی که یه آدم قسی القلبی مثل مرده بهت رفتار میکنه و همچین تکونت میده که انگار آدم نیستی . راستی خودت خبر نداری اما کافور هم بهت میزنن که یهو بوی خوبی که ازت بلند میشه زیادی به دل مردم نشینه !!

بازم خلاصه موقعی که فکر میکنی دارن قنداقت میکنن میبینی اشتباهی قنداق رو تا روی کلت میکشن .

برای بار سوم خلاصه که با یه دردسری میکِشَنت پای گورت و همه توی دلشون بهت بد و بیراه میگن که :

 

1- خدا تومن دادیم برای خرید قبرش
2- وسط همه ی کارامون ایشون مردنش گرفت . از کار و زندگیمون موندیم ، اومدیم پیشواز آقا

3- چقدرم سنگینه . خب یه کم رژیم میگرفتی تا کولمون خورد نشه میخوایم چالت کنیم .

و ....

 

فحش و فضیحت ها که تمام شد عین مرده میندازنت داخل یه چالی و به سرعت که خدای نکرده بقیه از این بیشتر ناراحت نشن ، خاک ها رو میریزن روت و دِ برو که رفتیم .

آدم گرسنه که دین و ایمون نداره . فعلاً وقت نهاره داخل رستوران . وای چه شود . دختر خاله های و پسر خاله ها و دختر پسرای فامیل چقدر دعات میکنن که مردی . آخه فرصتی شده که دوباره همدیگه رو ببینن و زیر چشمی آمار همدیگه رو داشته باشن و  برای آینده ی خودشون دنبال نصفه ی دوم خودشون بگردن . شایدم مثل تو دنبال پایه برای تابستون میگردن .

 

برای بار چهارم خلاصه دیگه نمیدونم سرت چی میاد فقط میدونم شب که همه رفتن خونه و گریه ها تموم شد تو موندی و یه عمر عمل . تنهای تنهای وسط یه گورسونی که مردم مکروه میدونن شب ها سر بزنن بهش و باید منتظر بمونی تا بیان سین جینت کنن .

 

چهار پنج روز هم که میگذره موقعی که ختم تموم شد و اون آخوند شکم بزرگه از شما خیلی تعریف کرد همه میرن خونشون و پسر بچه های محله اعلامیتو از روی دیوار میکنن و بااون موشک درست میکنن و اونم میفته توی جوب آب و خلاص . به همین سادگی . دیگه تو وجود نداری !!! تو تنها شدی با اعمالت . ببخشین ببخشین شرمنده . ایام عیدتون رو به هم میزنم . یواش میگم،  شما موندی عزیزم با گناهات . خود دانی.

 

امیر المونین علی (ع) میفرمایند : جوری زندگی کن که اگر صد سال دیگه هم زندگی کنی مشکلی نداشته باشی و اگر هم همین الآن مردی آماده ی رفتن باشی .

 

ببخشین اوقات پروانه ایتون رو به هم زدم . دیگه مزخرفات ما تموم شد . میتونید به چیز هایی بپردازین که ارزششو داره . (ویلا ، ژیلا ، حال ، حول ، پول ، عشق و صفا . مخصوصاً مخصواصاً سوار اسب سفید و دختر شاه پریون که واجب عینیه روزی 10 ساعت تفکر در مورد زمان رسیدنشون )

 

یا علی...

 

  • امید رجایی