پــــــــدر ................!!
ای به قربان تو آقا که حج و مشهد و کربلا و نجف و سوریه و قم و کلیه اماکن متبرکه فقرایی ....
با تو ام ای لنگر تسکین!
ای تکان های دل!
ای آرامش ساحل!
با توامای نور!
ای منشور!
ای تمام طیفهای آفتابی!
ای کبود ِ ارغوانی!
ای بنفشابی!
با توام ای دلشوره شیرین !
با توامای غم!
ای غم مبهم!
ای نمیدانم!
هر چه هستی باش!
اما کاش...نه .
جز این آرزویم نیست:هرچه هستی باش !
اما باش!
مرحوم قیصر امین پور
شدیدا از خودم متنفر شدم، با این وضع هدف گذاری در زندگی ....
پ ن : واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه !!
.
.
.
همین !
نمیدانم چرا این قدر با من مهربانی تو
نمیدانم کنارت میزبانم یا که مهمانم
نگاهم روبهروی تو بلاتکلیف میماند
که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم
به دریا میزنم، دریا ضریح توست غرقم کن
در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم
سکوت هرچه آیینه، نمازم را طمأنینه
بریز آرامشی دیرینه در سینه پریشانم
تماشا میشوی آیه به آیه در قنوت من
تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم
اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست میگویم:
که من یک شاعر درباریام مداح سلطانم
سید حمید رضا برقعی
با سیاه شدن تربت کربلای جانمازم فهمیدم،
هنوز هم که هنوز است مبدل السیئات بالحسنات مان توی...