عطر سیب

عطر سیب
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
بایگانی
  • ۰
  • ۰

تا به حال چقدر با سایت رهپویان در ارتباط بودید ؟
میدونستین که چه خدمات جالبی می ده؟
۱-آموزش یا هو مسنجر و ترفند های آن به صورت فارسی
۲-آموزش زبان انگلیسی با ارائه مدرک معتبر . بهترین آموزش زبان از طریق نت در ایران
۳-سایت امداد و نجات رهپویان اولین آموزش دهنده ی امداد در دنیا
۴-خدمات زیبایی که اخیراً به کار افتاده این است که وبلاگ شما رو در دسترس بازدید کنندگان اون میگذاره که یکی از پر بیننده ترین سایت های ایرانی میباشد .
۵-نماهنگ یا همان کلیپ های فلش اون با سرعت بالا در دسترس همه به صورت رایگان
هدیه هفته رو خودتون ببینید
دانلود نرم افزار با سرعت بسیار بالا
6-نگار خانه ی رهپویان داراری قسمت های عکس - صوتی می باشد که عکس های آن بی نظیره و فایل های صوتیش خیلی راحت دانلود میشود .
7-وای یادم رفت .متافیزیکی رو که شما ها باید خدا تومن پول بدین و برید و آخرش هم فقط سر کیسه شدید رو به صورت رایگان در اختیار ما گذاشته است . برید و یه کم ریلکس بشید و بیاین.
8-تالار گفتمان اون جای هیچ بحثی رو خالی نگذاشته . از پاسخ به شبهات بگیرین تا بحث ازدواج و عشق و از این رمانتیک بازیا

9-داشت یادم می رفت .خیلی ها هستند می خوان بدونن رهپویان چی هست . شاید شیرازی هم نباشن تا بیاین خیابون زرهی . داخل شهید آقایی حسینیه ی سید الشهدا . پس تکلیف این بنده خدا ها چیه ؟ آها پخش مستقیم مراسم شنبه شب بعد از نماز مغرب و عشا رو گذاشتند برای هر کس که میخوات بفهمه چه خبره . باید ذکر کنم که این قسمت از قسمت هایی هست که به غیر از هم وطنی ها ، ایرانی های خارج از کشور هم مشتریش هستند .

10-اینو دیگه خدایی یادم رفت . بخش پاسخ به بهائیت اون، دهن هر چی بهایی رو بسته و هیچ بهایی نتونسته جواب این مقاله رو بده . یعنی بعد از زدن این مقاله در سایت، دینی به نام بهائیت وجود خارجی ندارد .

------------------------------------------------------------------------------------------

از این حرفا بگذریم باید بگم که حال کنونی بنده صاف تا کمی ابریست . در برخی هنگام با افزایش ابر و تراکم هوا و بارندگی های پراکنده . پیش بینی میشود که تا آخر عمر تراکم هوا کم نشود . حالو تا بینیم خدا چیچی میخوات . یی دوعویمون بکننین تا ای لهجه ی شیرازیو ره یی کمی درسش کنیم . برمون آبرو نیزوشته(نگذاشته است).کاکوی گلم ما باید بریم نون بوسونیم . کاری ندارین ؟ یا علی...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

آی قصه آی قصه

سلام خوبید ؟ ایشالا که همیشه سر حال و شاداب باشید و ایشالا امسال به جایی برسید که سال دیگه همچین موقع هایی به خودتون بگید اصلاً فکرشو نمیکردم اینقدر خوب به هدف هام برسم

. خب من امشب خیلی می خوام تو کنایه حرفمو بزنم . می خوام در مورد یه چیزی بنویسم که تا حالا نتونستم از خودم دورش کنم . قصه دوست دارین ؟ :

یکی بود یکی نبود

. زیر گنبد کبود یه مردی بود که توی کوچه ی یک بزرگواری(منظور یه ادم عاقل عالم نورانی در یک کلام کار بیس) خونه داشت . یه صبح قشنگ موقعی میخواست با ماشینش بره سر کار متوجه میشه که ماشینش روشن نمیشه . بعد از یه کم سر و کله زدن با ماشین به جایی نمیرسه و از هم محله ایها کمک میخوات تا ماشین رو هل بدن . سر و صدا ی مردم و استارت ماشین ، کوچه رو روی سر خودش گذاشته بود . مرد کار بیست قصه ی ما سرش رو از پنجره میاره بیرون و علت سر و صدا رو جویا میشه . می پرسه ماشین چه ایرادی داره که روشن نمیشه . علی آقا ی بغال میگه موتورش هوا گرفته . مرد بزرگوار میگه اها باد گرفته که روشن نمیشه . هوا داره . درسته !

بعد از شنیدن این قصه فهمیدم چرا همیشه ماشینم با هل روشن میشه و همیشه منو توی سر بالایی ها در میگذاره

. شما جایی سراغ ندارین باد موتو رو خالی کنه ؟ چقدر من خلم اخه با ماشین خراب که نمیشه رفت تعمیر گاه . کسی رو میشناسین بیاد باد موتورمون رو خالی کنه ؟

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

سال نو !

 

سال نو مبارک . ایام نوروز همه چی فرق میکنه و بهتر میشه . خونه ها ، لباسا ، کفشا هر چی که بگی . طبیعت و منظره ها . همه چی . اما دل من ! همه ی دوستام دارن مشهد از دلشون خاکروبی میکنن . دارن نو میشن . اما دل من ! همه با خوندن یا مقلب القلوب دلشون منقلب میشه اما دل من ! اه اه چقدر میگم من . یا امام رضا (ع) دل من کارد بخوره . اصلاً هیچی نمیخوام . اخه میدونم مامانم موقعی که کوچیک بودم منو سپرده دست خودت .یادته همون سفری که توی حرم گم شدما . آها همون .  خب خودت بهتر میدونی من چی میخوام یا چی نمیخوام . اصلا ببین این بنده خدایی که الآن داره اراجیف منو میخونه چی میخوات  آها همین که الآن توی ذهنش رد شد . من همینو میخوام . یا امام رضا قربونت برم که دلمو تنگ میکنی تا برات دو سه کلمه بنویسم . میشه یه تمنا ازتون بکنم . فقط همین .باشه ؟ اجازه بده بیشتر دوسِت داشته باشم . پر رو بازی در نمیارم . تو رو به جوادت . لیاقتشو ندارم میدونم اما یه کم .

 

یا علی...

 

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

سلام خوبید . من نمیدونم با چه زبونی از شما تشکر کنم که اینقدر به من کمک کردین . آدم توی این شرایط خیلی راحت میتونه دوستای واقعیش رو پیدا کنه و من هم پیدا کردم . دستتون درد نکنه . البته دعا میکنم که این راهنمایی ها در اینجا ختم نشه و هر موقع یه چیزی دیدید که میتونه در بهتر شدن وبلاگ کمکم کنه حتماً بهم بگین .

 

خب این شعر رو که از تو وبلاگ یه نسل سومی پیداش کردم خیلی دوسش دارم(شعرو میگما نه یه نسل سومی) یه بار هم نوشتمش اما دلم میخوات دوباره بنویسمش .

 

روز و شب با شوق نگاهت

منتظر هستم سر راهت

 

ای تمام عشق و مستی ای شکوه حق پرستی

از خدا چیزی نمیخوام هرچه می خواهم تو هستی

 

ای همه عشق و امیدم عشقتو با جون خریدم

دل به تو دادم اگر چه روی ماهت را ندیدم

 

زنده از هوی تو هستم بسته ی موی تو هستم

سر بلند عالمینم سائل کوی تو هستم

 

ای همیشه غمگسارم آبرو و اعتبارم

نذر چشمای قشنگت همه ی دار و ندارم

 

رو کویر دل می خونم زندگی بی تو حرومه

جان سپردن رو قدمهات این تموم آرزومه

 

سر بازار محبت میون خریداراتم

همه هستیمو آووردم خریدار یک نگاتم

 

 

در مورد اونی هم که خودتون میدونید باید بگم :

 

یا مَن اظهَرَ الجَمیل و سَتَرَ القبیح

 

یا علی ...

 

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

ممکنه کمکم کنید؟

سلام به همه . خوبید ایشالا ؟ ما که خیلی ارادتمندیم .  یه خبر به همه ی وبلاگ نویسان مخصوصاً شیرازی های با صفا . اولین همایش وبلاگ نویسان شیراز در تالار اقبال بیمارستان نمازی روز 21 اسفند از ساعت 2-6 بعد از ظهر برگزار میشود . برای اطلاعات بیشتر به اینجا مراجعه فرمایید . همه ی بچه ها هم رفتن ثبت نام کردن در اینجا تا شاید وبلاگشون بتونه برتر شناخته بشه . چه اوضاعی میشه پنج شنبه. جای همه ی وبلاگ نویسای غیر شیرازی خالیه . من که به یادشون هستم .

 

خب حالا که بحث وبلاگ نویسی شد می خوام دو کلمه خودمونی باهاتون حرف بزنم .

 

بعضی وقتا که می خوام وبلاگ رو به روز کنم  خیلی حرفا میاد تو ذهنم یه چرخی میزنه و میره . نگاه میکنم  به نوشته هام و نوشته های بقیه شاید یه سر نخ اصلی دستم بیاد اما میبینم که یک موضوع کلی دستم نمیاد. بعد از کلی سر و کله زدن با اعماق مغزم فهمیدم یکی از دلایلی که مسبب این هنگ کردن میشه اینه که درست و دقیق نمیدونم از مطالب وبلاگ ما خوشتون میاد یا نه. اصلاً نظر تون رو نمیدونم . توی نظر خواهی ها خیلی ها مینویسن که وبلاگ خوبی داری . اما قشنگ واسم روشن نیست که این خوب به کجای وبلاگمون برمیگرده . به موضوعات انتخابی نوشته ها . به نوع بیان . به زیبا نویسی . به قالب . به شعر های بالا و پایین صفحه . به کجا آخه ؟ خیلی ها هم هستن که مشخصه اصلاً متن رو  نخونده نظر دادن . یه جمله ی بی ربط مینویسن آدم از خودش نا امید میشه . توی نظر ها یادم نمیاد بیشتر از چند مورد با کسی بحث داشته باشم . خب این دو حالت داره : یکی اینکه تسلیم شدند و حرفی واسه گفتن ندارند یا اینکه اومدن و رفتن و چیز چشم گیری ندیدن . خواهش میکنم اینو برام روشن کنید که وبلاگم اگه خوبه کجاش خوبه ؟ اگه بده کجاش بده ؟ نظرات قلبی خودتون رو بنویسید . مثلا میتونید توی این چند جمله  چند تا رو انتخاب کنید و بنویسید و نظرات تکمیل کننده ی خود را دریغ نکنید.

 

1-     متن نوشته هات خوبه اما قالب مسخره ای داری.

2-     قالب قشنگ و ساده ای داری اما نوشته هات به درد سطل آشغال میخوره .

3-     راستشو بخوای از نوشته هات یه چیزای رو یاد گرفتم که قبلاً بلد نبودم.

4-     تمام نوشته هات مثل هم هست اصلاً تنوع خوبی بین انها حکم فرما نیست .

5-     خدا وکیلی همه ی نوشته هات رو دنبال میکنم و منتظرم تا نوشته ی بعدی رو بزنی .

6-     اگه بهم سر نمیزدی شاید هیچ وقت بهت سر نمیزدم . آخه همچین نوشته هات باب میلم نیست .

7-     قالبت خیلی قشنگه در مورد نوشته هات باید بگم که حرف نداره . هر کی هم میگه بده برای خودش میگه .

 

 

و هر چیز دیگه ای که به نظرتون میرسه .

 

 یک چیز خیلی خیلی مهم دیگه که باید حتماً لطف کنید و بنویسید اینه که بهترین وبلاگی که از متن هاش استفاده میکنید و خیلی خیلی کمکتون کرده رو برام بنویسد . لطفاً .

 

یه درد دل هم بکنم بعد برم. رفتیم مسابقات سمنان متاسفانه چهارم شدیم . باید حداقل دوم میشدیم تا میرفتیم دسته اول اما نشد. برام دعا کنید تا زیر سایه ی خدا هم درسهامو خوب بخونم . هم تمرین هامو فشرده تر کنم تا بتونم جبران کنم  هم داداش خوبی واسه داداش و خواهرم باشم. هم طوری بشم که مادر پدرم راضی باشن. هم دوست خوبی واسه دوستام . هم اون امیدی بشم که آرزوشو دارم . توی یک کلام دعام کنید تا بنده ی خوبی واسه خدا باشم .

 

این عکسه هم واسه اونایی که کمکم کردن . فکر می کنم به همه برسه اما اگه کم اومد خبرم کنید تا برم بازار دوباره گل بیارم.

 

                                                                        یا علی...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

سلام به همه . چقدر دلم واستون تنگ شده بود جاتون خالی خیلی خوش گذشت . زحمت کشیده بودین نظر داده بودین . خیلی خوشحال شدم دیدم هنوز به یاد من هستین . اما سوغاتی که بهتون قول داده بودم . ما که رفته بودیم واسه مسابقات بدمینتون دانشگاه آزاد کشور همش داشتیم جون میکندیم و مسابقه میدادیم . وقت نشد براتون سوغاتی بخرم اما به جاش براتون یه مقام سومی تیمی آوردم ایشالا خوشتون بیاد .

 

خوب میبینم که همه جا سیاه پوش حسین است . پیرن مشکی هم که مد روزه . صدای کف و هلهله هم به صدای سینه زنی تبدیل شده راستی گفتم سینه زنی شاید بد نباشه براتون چند تا دلیل سینه زنی رو که یاد گرفتم بنویسم . قبل از هر چیز شاید بپرسید که اگه زیان رساندن به بدن گناه هست چرا در سینه زنی ها محکم به سینه زده می شود ؟

جواب: هیچ یک از اونایی که حلال حروم دین رو مشخص کردن نگفتن که سینه زنی ایراد داره اگه بخواید میتونم متن کامل استفتا از آقای خامنه ای رو هم براتون بنویسم که گفتن هیچ موردی نداره . حالا من دارم سینه زنی رو میگم نه کار به زنجیر زنی دارم نه قمه زنی . این جواب شرعی .

 

حالا برای بهتر هذم شدن مسئله براتون دو تا مثال میزنم . عقرب موقعی که دور تا دورش آتش میبینه و هیچ راهی نداره خودش رو نیش میزنه و میمیره . مادر ها رو دیدین موقعی که میشنوند مثلا پسرت از موتور افتاده سرش شکسته بی اختیار میزنه پشت دست خودش و لبش رو گاز میگیره . حالا ما برای از بین نرفتن امام حسین (ع) و وقایعی که روز عاشورا پیش اومده کاری که نمیتونیم انجام بدیم پس با شنیدن این خبر ها بی اختیار به سینه خواهیم زد . مثل زدن پشت دستی مادر به خود است . اما شیعیان واقعی کسانی هستند که با شنیدن این اخبار میگردن و یزید های زمان را پیدا میکنن و تا آخرین نفس با اونها میجنگن . اگه یه سینه زنی رو دیدین که فقط سینه میزنه و با شنیدن این اخبار دست خودش رو بسته حس میکنه حتماً بهش بگید امام حسین(ع) ناراحتی تو رو قبول کرد، رو سرت دست نوازش کشید اما حسین(ع) موقعی از تو راضی تره که تو جهاد کنی . مثلاً میبینی دارن به خاطر عقب بودن علم ، مملکت کشور رو غارت میکنن باید بری علمت رو قوی کنی . اون موقع وظیفه این بوده که جون بدی حالا وظیفه چیزایی دیگست . خیلی دلت میسوزه نگذار یزید ها دوباره حکومت کنن . و خیلی از وظیفه های دیگه .

 

یه دلیل دیگه : در علم متافیزیک میخونیم که یه مقدار انرژی مثبت توی فضا وجود داره که به هر کی که طالبش باشه برمیگرده . این که میگم برمیگرده منظورم اینه که ما همگی انرژی های مثبت و منفی پخش میکنیم و اینها به خود ما باز خواهد گشت . این انرژی ها از چند قسمت خارج و وا رد میشوند که به آنها چاک راه گفته میشود . این چاک راه ها نسبت به ضربه حساس هستند مثل دری میماند که اگر بکوبیش باز میشود و این انرژی ها را دریافت میکند . این هم دلیل علمی سینه زنی . پس اگر میبینی بعد از سینه زنی آرامش خوبی تمام وجودت رو میگیره به خاطر همین انرژی های مثبت هست . یه دلیل دیگه :

 

ما جوونا یه انرژی ها و هیجان های تخلیه نشده ای داریم که باید یه جا خالی بشه . خیلی ها توی پارتی ها دنبال تخلیش هستند و چون نمیتونن کامل خالیش کنن به دنبال مکمل ها هستند . ( قرص های ایکس و مواد مخدر و … ) توی ورزش پیشرفته خیلی خوب این انرژی تخلیه میشه اما همه نمیتونن ورزش سطح بالا انجام بدن . اما اگر نگاه کرده باشین بعد از سینه زنی لبخند رضایت شیکی کنج لب سینه زنها نقش بسته . چون هم انرژیشون رو خالی کردن و هم پاک شدن . بهتون گفته باشم سینه زنی بدون اشک خیلی تاثیرش  کم تر از سینه زنی با اشک هست . هر چیزی طراوت میخوات . طراوت و شادابی سینه زنی اشک است . اشکی که با شکستن دل جاری میشه . اون موقعی که فهمیدی امام حسین(ع) اونقدر بزرگه که هیچکی نتونسته بشناستش تازه میفهمی که خودت یه ذره بیشتر نیستی . یه ذره کوچولو یه گرد غبار که آرزوشه گرد و غبار ضریح شش گوشش باشه . با اشکاش ضریح خوشکلش رو تمیز کنه هی به ضریح چنگ بندازه نگذاره طوفان روزگار بدزدتش .هی بگه حسین به خدا باد شدیده دستم رو بگیر . اون موقع هست که عطر سیب این منظور رو بهت میرسونه که وارد خونش شدی و در رو پشت سرت بسته و هیچ بادی اجازه ی داخل شدن به خونه ی پر برکت ابی عبدالله رو نداره  . خدا کنه توی محرم و هر وقت دیگه بتونیم اونقدر خودمون لوس کنیم تا آقا دلش برامون بسوزه و با اینکه  دست و پا و چشمامون کثیف هستند در رو برامون باز کنه . همانطوری که دست خیلی ها رو گرفته و ول نکرده .

 

 

 

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰
 

اون روز داشتم کانال چهار یه برنامه ای رو در باره ی ستارگان دنبال میکردم . یه جمله گفت هیکلم سوسک شد . گفت امواج یه ستاره بهشون رسیده که 3/2 میلیارد سال نوری با ما فاصله داره . مخم سوت کشید و رفتم توی فکر . حالم گرفته شد . موقعی که از عظمت کهکشان ها میگفت مو به تن آدم سیخ میشد . بزرگی خدا برام متجلی شد . گفتم که خدا به این قدرت یعنی نمیتونه یه مشکل مزخرف ما رو حل کنه ؟ خندم گرفته بود از خودم . از روزایی که به خدا واسه یه حاجت ناراحت میشدم . واسه یه چیز دنیایی . وای موقعی که نظم حاکم بر کهکشانها و بزرگیشون رو میگفت زمین هیچ بود . واقعاً هیچ حالا حسابشو کنید ما در مقابل کهکشان چی هستیم . در مقابل خالقش که حرفشو نزن . بعد یه مطلب به ذهنم رسید که قبلاً شنیده بودم اونم این بود که ما هفت تا آسمون داریم . تمام اینایی رو که گفتم توی آسمون اول هست حالا نمیدونم این وسعت چقدره اما هر چی که هست دیوونه کنندست .  با این تفاصیرفکر میکنین عرش خدا چی باشه ؟ تمام این همه آسمون ریسمون کردم که چی بگم ؟ این همه چرت و پرت گفتم تا به اینجا برسم که یه روایت هست مضمونش اینه که دو جا عرش خدا میلرزه (البته بحث عرش خدا و لرزیدن و این مثالهای مادی و فیزیکی  واسه درک کم ما هست که ایشالا باید یه دفعه کلاً در مورد مثال های خدا در جاهای مختلف صحبت کرد ) آره میگفتم عرش خدا دو جا میلرزه . اولیش چون خیلی قبیح هست نمیگم و دومیش نگاه آلوده به خشم فرزند به مادر است . نکنه یه روز که عصبانی شدیم یادمون بره چه شب هایی مادرمون شب رو صبح کرد و چشم رو هم نگذاشت یادمون نره با یه مریضی ما مریض میشد . یادمون نره تنها کسی که عاشق واقعی ماست مادر پدرمونه. یادمون نره با چه خون جگری بزرگمون کردند . نکنه حتی اگه حق با ماست با خشونت دل مهربونشو به درد بیاریم . نکنه تمام خنده ها و شوخی هامون واسه دوستامون باشه اخم و تخممون رو بیاریم خونه . نکنه کنج خونه پیر و پیر تر بشن و ما متوجه نشیم . نکنه نکنه نکنه . به خدا وظیفه ی سنگینی داریم . اگه مسلمون نیستین . هیچ دینی رو قبول ندارین همه کاره هستین اشکال نداره اما به خدا شکستن دل مادر گناهیه که بخشش نداره . وای به روزی که یکی دست رو مادرش بلند کنه . وای نه . شکر خدا مطمئنم که توی جمع ما همچین کسی رو نداریم اما بیاین هر چقدر که بهشون محبت میکنیم یه کم دیگه بیبشترش کنیم . بیاین یه روز هم که شده ما پای درد دل مادرمون بشینیم . بیایین مصنوعی هم که شده ببوسیمش . بیاین تا دیر نشده قدرشو بدونیم . شاید این یکی از بهترین اعمال محرممون باشه .

 

«راستی من میخوام دو سه روز برم رشت  . خدا کنه که مثل اون سفر که براتون نوشتم بازم برام خوب باشه . خوب سوغاتی هم که حتماً رو شاخشه . اگه برنگشتیم حلالمون کنین . سفر ِ دیگه .شاید شما افتادین من مردم . به هر حال اگه ندیدینم عینک بزنین اگه خوبی دیدین اشتباه شده اگر هم بدی دیدین حقتون بوده . »

 

راستی متن بالای صفحه رو هم عوض کردم اما یاد سارا همیشه در دل ما خواهد بود

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

جشن ولنتاین بوده . اما یه چیزایی رو نکنه فراموش کنیما .

 

بیاید با هم یه بار دیگه خودمون رو چک کنیم . اگر اعتقاد داریم که بنده هستیم آیا برای بندگیمون ارزش قائلیم ؟

 

آیا اونقدر که برامون مهمه که نکنه من یه چیزی بگم تا دوستم از دستم ناراحت بشه برامون مهم هست که خدامون از دستمون دلخوره یا نه ؟

 

آیا اگر هفته ای 5 ساعت با دوستمون حرف میزنیم 5 دقیقه ساده و بی تکلف با خدامون حرف میزنیم ؟

 

آیا بعد از هر کار اشتباهمون بهش میگیم معذرت میخوام ؟

 آیا تا حالا شده برای خدامون کادو بخریم ؟

شده براش جک بگیم ؟

شده به چشم قانون بهش نگاه نکنیم ؟ تو رو خدا بیایم دیگه به خدا در باره ی بهشت و جهنم حرف نزنیم . اینجوری که دوباره داریم به خودمون فکر میکنیم که اون دنیا راحتیم یا در عذابیم . این که همش شد من چجوریم . پس این وسط خدا چی؟ بیاید خدامون مهمتر از خودمون بشه . بیاید یادمون نره بنده هستیم . آیا توی تصمیمات زندگمینون شادی خدا رو در نظر داریم یا زمانی یادش میفتیم که کارمون گیر کرده اونم بعد از رو زدن به هر کس و ناکسی ، اگر کارمون راه نیفته یادمون میاد که به خدا هم بگیم . سنگ مفت گنجشک هم مفت . میگیم شاید شد . غافل از اینکه اگه بخوات میتونه کنفیکون کنه .

 

آیا شده جواب محبت هاشو بدیم ؟

 

آیاشده از دوریش اشک بریزیم .

 

خیلی معذرت میخواما که اینجوری حرف میزنم اما آیا اندازه ی دوست دخترمون واسه خدا مایه میزاریم ؟ بیشترش پیشکش .

 

آیا شده موقعی که باهاش حرف میزنیم همش نگیم این رو می خوام اون رو می خوام. یک بار شده بگیم تو چی میخوای که من انجام بدم ؟

 

اگه کاری بود که حتماً باید انجامش میدادیم و بفهمیم با انجام این کار عشقمون یه کم ناراحت میشه مطمئناً انجامش نمیدادیم اما توی شبانه روز چند تا کارمون رو واسه شادی خدا کنار میزاریم؟

 

شده موقعی که برای نماز صبح بیدارمون میکنه بهش نگیم بعداً قضا شو میخونم ؟

 

میدونستین از موقع اذان خدا چشم به راه بندش هست و انتظارش رو میکشه که حالا میاد یه دقیقه دیگه میاد و ما غافل از اون انتظار خسته کننده ، بعد از اینکه همه کارامون رو کردیم، یادمون میاد باید یه نمازی رو بخونیم اونم با هزار تا آخ و واخ و ابراز خستگی و منت .

 

آیا شده به خاطر اینکه خدامون انتظار نکشه اول وقت نمازمون رو بخونیم ؟

 

وای که چقدر ما بیمعرفتیم . من نمیدونم خدا چقدر صبر داره . ما یه کم بی محبتی میبینیم دنیا رو خراب میکنیم . یه خیانت میبینیم یه عمر دیوونه میشیم اما خدا میبینه ما تو نمازمون میگیم فقط تو رو میپرستیم اما یه دقیقه بعد خدا رو به یه نگاه میفروشیم . میگیم خدا فقط از تو کمک میخوایم اما توی مشکلاتمون به همه رو میندازیم الا خدا .

 

وای که چقدر ما درغگو هستیم . آی اونایی که مثل من همش میگن صداقت . مهم ترین اصل صداقت. آی امید ها کجایید ببینید که :

خودتون روزی هزار مرتبه به خدا دروغ میگین .

 

 

 

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

الحمدوالله

سلام . عیدتون مبارک.این هفته دو تا بحث کاملاً جدا دارم اولیش در باره ی انتخابات هست و چون زیاد دوست ندارم که وارد این سیاست بازی ها بشم فقط یه مثال می زنم امید وارم متوجه بشید.

اگه خدای نکرده توی خونه ی ما دعوا بشه . بابا و مامانم خدای نکرده با هم بحثشون بشه . من از دستشون دلخور بشم . جو خونه متشنج باشه اگه یکی در خونمون رو بزنه سریع خونه رو جمع و جور می کنیم . تعارف می کنیم . خیلی قشنگ آبرو داری می کنیم . نمیگذاریم بویی ببره تا فردا هزار تا حرف پشت سرمون در نیارن . تا فردا با گنده کردنش تو چشممون نزنن . همه ی ما همینطوری هستیم . به بقیه چه که توی خونه ی ما چه خبره . حالا  من هم قبول دارم که چیزی که توی مملکت ما انجام نمیشه خدمت کردنه.چیزی که زیاده فقر و هست . چیزی که زیاده مسئولین بی لیاقت هست اما اگه آبرو داری نکنیم دیگه نمیتونیم هیج جا سرمون رو بلند کنیم . هر ننه قمری می خوات برامون تصمیم بگیره . البته به نفع خودشون .

 

این قسمت اول بحث بود که می تونید برای بهتر فهمیدن این موضوع به اینجا مراجعه کنید.

 

قسمت دوم بحثم میخوام یه تشکر درست حسابی از خدا بکنم

خدا یا موقعی که بعضی جوونا رو میبینم که برای آرامش و شادی دست به چه کارایی مبزنن (اعتیاد،قرص های شادی آورو...)به خودم می گم نگاه کن خدا تو رو با خودش آشنا کرد تا اگه دردی داری به خودش بگی و اروم بشی . تو رو با حسین آشنا کرد که اگه غمگین شدی بری باهاش حرف بزنی تا هرچی غم و غصه داری یادت بره . خدا یا شکرت که عاشق واقعیمو نشونم دادی تا بفهمم عاشق اونه که خوب و بدت رو با هم بخوات . زشت و خوشکلت رو با هم بخوات . از اون موقع که محبت تو رو توی زندگیم دیدم دیگه نیازی نداشتم که دنبال محبت مردم بگردم آخه هزار تای اونا به اندازه ی یه ثانیه ی تو به من محبت نمیکنن .

من خودم مالی نبودم و نیستم اما شکرت که یه لحظه هم چشم از من بر نداشتی . خیلی خوبی . هر چی من بدی میکنم تو خوبی می کنی . هر چی من دستم رو از دستت میکشم تو دوباره یه جور گیرم میندازی که آخر برگردم پیش خودت . خدایا شکرت .شکر خیلی چیزا رو باید بکنم چیزایی که بهم دادی و خودم خبر ندارم . خدا بابت همه چیز ممنونم . ممنون .  

 

خدا جونم دوست دارم

 

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰
 

به نام خدایی که به خواست دل خود می آورد و به خواست و میل خود هم می برد .

می خوام قسمت سوم راز خلقت رو شروع کنم . قبل از هر چیز باید ازتون به خاطر کتابی نوشتن قسمت قبل عذر خواهی کنم . ببخشید .

بحث به اینجا رسید که انسان ها به خاطر اینکه نتونستند از استعداد هاشون استفاده کنند در هر زمانی در خسارت هستند .

این در سوره عصر بود اما در ادامه ی همین آیه ها قرآن می فرماید همه در خسارت هستند الا کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند . حال ایمان و عمل صالح برای چی ؟برای تکامل ؟ نه ! برای رشد . راهی که انتها ندارد . ما از قرآن آموختیم که برای رشد آمدیم نه برای تکامل . کمال و تکامل در برابر نقص و رشد در برابر خسر (خسارت) .

ایمان چیست؟ ایمان گرایش به یک سمت را ایمان گویند . همان راهی که اگر نباشد تمام استعداد های تکامل یافته بی مصرف خواهند ماند .

تا به حال دیده اید که عاشقی برای رسیدن به معشوق خود چه کار ها می کند ؟ صبح تا شب عرق می ریزد . دوندگی می کند. خواب را بر خود حرام می کند تا بتواند رضایت معشوق را به دست آورد .و این عشق او را به حرکت وامیدارد .

حال در راهی که به سمت او گرایش پیدا کردیم (ایمان آوردیم) نیاز به حرکت داریم تا به رشد برسیم . حال این حرکت همان عمل صالح هست که محرک عمل صالح عشق به خداست . مانند کار کردن عاشق برای رسیدن به معشوق  که ریشه اش عشق است. هنگامی که معشوق در  دل خیمه زد نا چار عاشق را حرکت می دهد .

خلاصه ی بحث:

1-     ما برای پی بردن به اینکه برای چه آمدیم باید استعداد های خود را بشناسیم.

2-     انسان در هر عصری در خسارت است چون استعداد های خود را در بازار های بی سود به کار می بندد . (قضیه ی کوزه پر قیمت و ... )

3-     تنها کسانی خسارت نمی کنند که ایمان می آورند و عمل صالح انجام می دهند . فهمیدیم که اگر ایمان بیاوریم (به سمت راهی گرایش پیدا کنیم ) و با هدفی استعداد هایمان را صرف عمل صالح کنیم خسارت نمی کنیم یعنی رشد می کنیم . نه نکامل . پس رشد در گرو عشق به خداست

 

اما مژده به کسانی که سختی این راه را به جان می خرند و برای معشوق خود کار می کنند . معشوق شما را خواهد خرید . مانند سارا که خریده شد . فقط با پنج ما خود را به خدا رساند . ناتاشایی که دختر فاطمه شد . ناتاشایی که تا پنج ماه پیش دشمن ما بود و امشب همه به او قبطه می خوریم . جزئیات رو می تونید از توی این لینک بخونید :

 

سارا شهادت گوارات . نوش جان

 

یا امام رضا می دونی که خیلی سخته آدم بفهمه معشوقش یه نفر دیگه رو خیلی بیشتر از اون دوست داشته باشه . امشب فهمیدم خیلی ها با یار من رفیق ترند . حتما من دوست خوبی براش نبودم . خفه بشم بهتره

 

عزیزم

رو کن به هر که خواهی

گل پشت و رو ندارد

  • امید رجایی