عطر سیب

عطر سیب
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
بایگانی

۲ مطلب در تیر ۱۳۸۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سلام . خوبین ؟ دلم هواتون رو کرده بود . نکنه یکی حال ما رو بپرسه ها .

خب هر چی که فکر کردم در مورد چی حرف بزنم مخم کار نکرد گفتم بذار حالمو بنویسم شاید بهتر باشه .

اگه خدا یه چیزی رو ازتون بگیره و مطمئن باشی که مقصر هم خودت هستی چه حالی بهت دست میده ؟

اگه بدونی بدون اون چیز مردت با زندت فرقی نمیکنه چیکار میکنی ؟

اگه بدونی حنات دیگه پیش خدا رنگی نداره چه خاکی تو سرت میریزی ؟

اگه دلت بخوات همین الآن بمیری اما این نوع مردن رو دوست نداشته باشی چه حالی بهت دست میده ؟

اگه دستت رو به زور از تو دست خدا بکشی بیرون به نظرت خدا چه برخوردی بهت میکنه ؟

 

توی این شرایط آدم خودش باید بره یه جایی بشینه خفه بشه . لام تا کام حرف نزنه . باید یکی رو بندازه جلو بره پشت سرش قایم بشه . خب توی این شرایط باید اون فرد خاص هم خیلی پیش خدا آبرو دار باشه تا خدا رو بندازه توی رو در وایسی و هم خیلی مهربون باشه که به تو دلداری بده . اسم آبرو که میاد آدم سریع یادش میفته به اهل بیت چون اونا معصوم بودن دیگه پیش خدا خیلی آبرو دارن . اما تا بوده و نبوده مادر از همه مهربون تر بوده . باید با این وضع و حال رفت پیش مادر این مهربونا . کسی که مهر رو به همشون یاد داده . خود اهل بیت هم میگن . موقعی که مردم کارشون گیر میکنه میان در خونه ی ما اما موقعی که کار خود ما گیر میکنه میریم پیش مادرمون . حالا من فکر نکنم با این وضع و حالم کسی به غیر از مادر حرف دلم رو بشنوه .

دعام کنید که موقعی که میرم پیش مادرم اینقدر شناختم از خودم بالا بره که دردام رو بفهمم و بگم  . اما می دونم یکی از مهمترین دردام چیه . به شما چه اصلا . همینطوری دارین از زیر زبون آدم حرف میکشینا .

از این هم ایشالا خوشتون بیاد

میخونم میخونم انا مجنون زهرا     میمونم میمونم انا مجنون زهرا (س)

یا علی...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

 

موقعی که میدیدمش هزار نوع فکر روش میکردم . علی رو میگم . موقعی که بلند جلوی دخترا میخندید به چشم یک آدم بی جنبه بهش نگاه میکردم . موقعی که هر روز موهاشو یه مدل میزد به چشم یه آدم بدون شخصیت نگاش میکردم . موقعی که توی کافی شاپ دانشگاه سیگار میکشید براش سه چهار ساعت  منبر میرفتم که نکن . زشته . هزار تا از این حرفای خوب . امروز که باهاش داشتیم از دانشگاه بر میگشتیم فهمیدم که چقدر آدم کوری هستم . تازه فهمیدم که باباش مامور شهرداری هست . پول دانشگاهش رو نزول کرده و اومده . یه کم که دقت کردم دیدم این شلوار رو از روز اول داشگاه داره میپوشه و به این توجه نکرده بودم که سر زانوش هم دوخته شده . موقعی که بهم حرف میزد این جمله هارو گفت . گفت تو فکر میکنی فقط خودت میدونی که سیگار بده . خودت میدونی که مطلک بار دخترا کردن زشته . خودت میدونی که توی یک جمع یه جور جک بگی که همه ی دخترا هم بشنون نشونه ی بی فرهنگیه . اینا رو منم میدونم . اما من همه ی این کار ها رو به خاطر ابراز وجود میکنم . همشو . توی دنیا هیچ کس نگام نکرده . سیگار که میکشم از بوش بدم میاد اما با این کار ابراز وجود میکنم .

 

اینو که گفت عرق شرم همه ی وجودمو گرفت . گفتم عرق خوردن . سیگار کشیدن . دنبال دختر مردم افتادن . بی شخصیت بودن همش به خاطر اینه که من و امثال من ندیدیمش  من و امثال من فقط توی فکر انتقاد کردن بهش بودیم . من و امثال من لبخندامون رو انبار کرده بودیم برای جای دیگه .

 

شیراز یه خیابونی داره که علما و زهاد و عرفای ما عیب و آر میدونن که حتی از توی این خیابون رد بشن . یعنی به این اندازه خفنه . میدونید توی این خیابون شلوغ و پر طرفدار چیکار میکنن ؟ به قول بچه های اونجا میرن خط میزنن . یعنی چی ؟ یعنی پیاده از اولش میرن آخرش از اخرش میان اولش . هر کی ضایع  تر بگرده معروف تره . بیشتر نگاش میکنن .

میدونین یعنی چی ؟ یعنی خیابونی که تو رو میبینند .  یعنی جایی هست که بدی های من مثل پتک توی سرم خورد نمیشه . یعنی جایی هست که یکی هم پیدا میشه از تو خوشش بیاد . یه جایی هست که میتونی یه نفر رو پیدا کنی که دروغی هم بهش بگی دوسش دارم سر پوزت نزنه .(البته از نظر اونها )

 

یکی از آشناهامون بچه ی خط ملاصدراست . موقعی که تعریف میکنه قشنگ ترین تعریفی که برای گفتن داره اینه که فلان دختر 8 ثانیه بدون اینکه چشاشو به هم بزنه نگام کرد          

توی این جمعی که میان 70 الی 80 در صدش جوون هستن . و به نظر من از این هفتاد درصد جوون 69 درصدش زیر بیست سال داره  . موقعی هم که نگاه میکنی اغلب بچه هایی هستن که پایین شهر زندگی میکنن . منتها  ما چون باهاشون عیب و آر میدونیم حرف بزنیم فکر میکنیم پسری که سه ماه تمام پولشو جمع میکنه برای اینکه تی شرت فلان خواننده رو بخره ، بچه پولداری هست که خوشی زیر دلش زده . یه ثانیه خودت رو بزار جای اون . جای پسری که توی خونه باباش نرسیده به غیر سلام و صبح به خیر و شب به خیر چیزی بهش بگه . توی خونه ای که پول در آودردن حرف اول رو میزنه و هیچ وقت هم قسط ها تموم نمیشه . کی وقت کرده به این پسر نگاه کنه ؟ توی مدرسه هم شاگرد اول نشده تا مدیر مدرسه جلوی بچه ها ازش تقدیر کنه. میبینه موقعی که توی خونه هست کسی نمیبینتش . کسی شخصیت بهش نمیده  . خواهر بزرگش همش به فکر درسو امتحاناتش هست . با برادش فقط دعوا میکنه و آخر هم کتک میخوره و غرورش خورد میشه  . به خاطر همین هست که میره موهاشو میکروبی میزنه . شلوار فلان میپوشه . تی شرت فلان میپوشه . موقعی که دوست دخترش جای علی بهش میگن علی آقا . به جای توهین کردن بهش میگه هر چی تو بگی . به جای اخم پدرش لبخند پر از شهوت دختری رو میبینه که چشم ازش بر نمیداره . خودت رو بزار جای این . کدومشو انتخاب میکنی ؟ ؟ ؟ ! ! !

 

اگه خودمون رو بزاریم جاه تک تک اونایی که عیب و آر میدونیم بهشون نزدیک بشیم میبینیم همه و همه کمبود دیده شدن دارن . حالا شاید بگی فلانی این مشکلاتو داشته اما اینطوری نشده . خب ما حالا داریم اونایی رو بررسی میکنیم که شدن . الهی صد هزار مرتبه شکر . شکر شکر  که ما اینجوری نشدیم . اما این شکرا به درد نمیخوره . اگه همکلاسیت . دوستت . اونایی که توی گناها به خاطر کمبود محبت غرق شدن . اگه اینا رو دیدی‌‌ اونموقع  هست که گفتی الحمدوالله اگر چه به زبون هم نیاری .

خیلی دقت کنید . خیلی . اگه دوستتو ندیدی و رفت گدایی محبت پیش این و اون کرد بدون که هر کسی که بهش محبت کرد دوستتو بنده ی خودش میکنه . این کلام مولا علی (ع) هست که به هر کسی که محبت کنی اونو بنده ی خودت کردی . و بنده هر کاری برای اربابش میکنه .

مثل یکی از دوستای من که از گدایی محبت به جایی رسیده که خودش هم شاخ در آورده . به خودش میگه منِ نماز خون و دعا و خون با خدا کجا ؟! هم آمیزی با دختر نا محرم کجا ؟!هواستون باشه . هیچ تعجبی نداره . قبل از اینکه کسی بهش محبت بکنه تو دستشو فشار بده . به خدا این دوست من قبل از اینکه دوست دختر پیدا کنه میگفت میرم شاه چراغ دعا میکنم که یکی پیدا بشه. هیچ فرقی نمیکنه که کی باشه و چیکاره باشه . فقط میخوام باشه . این از بد بختی من بود که نزدیک ترین آدم بهش بودم اما حالا میفهمم که دنبال چی میگشت .

به دوستاتون شخصیت بدین . جلوی دوستای دیگتون بهش شوخی هایی که غرورش رو میشکنه  نکنین . از رحمت و مهربونی خدا براش بگین . اون نیاز داره به یکی بگه دوست دارم . بزار تا موقعی که نمیتونه ازدواج کنه به خدا بگه . اگه اینطوری شد مطمئن باش بعد ازدواجش هم باز به خدا میگه . بزارین از خودش تعریف کنه گر چه اصلاً این چیزایی رو که میگه جالب نباشه . بزارین درد دل کنه . اگر چه میدونید این چیزا درد بزرگی نیست . این خیلی مهمه که بهش کار بدین . مخصوصاً پسرا . مثلاً بهش بگین من وقت نمیکنم وبلاگم رو به روز کنم این فلاپی رو بگیر به سلیقه ی خودت درستش کن . مثلاً میگما . هر چیزی میتونه باشه اما کاری باشه که بتونه انجام بده و بعد از انجام دادنش به خودش بنازه که من هم تونستم یه کاری رو خوب انجام بدم.

 اشتباهاتشو بعد از کلی حال کردن و خندیدن و اذیت کردن بهش بگو اونم خیلی کوتاه جوری که بفهمه داری برای بهتر شدن خودش میگی . باهاش مشورت کنی حتی توی کار هایی که میدونی باید چیکار کنی یا حتی تصمیمت رو هم گرفتی . قبل از اینکه او زنگ بزنه تو بهش زنگ بزنی . بی معرفتی هاش . نا مردی هاش . همه چیزشو ببخشی . خیلی خشک بهش حرف نزنی . مثلاً چرا بهش نمیگی دلم برات تنگ شده ؟ چون دختر نیست . فقط باید آدم به زنش بگه ؟ هر موقع که داری با دوستای دیگت حرف میزنی اونو فراموش نکنی . نگذاری اون بازم تنها بمونه . اگه تنها بمونه شاید یکی دیگه بهش محبت بکنه . مطمئنی اون یکی دیگه آدم سالمیه ؟ راستی این خیلی مهمه . درد های اونو به عنوان درد دل خودت براش بگی . اون میفهمه که تنها اون نیست که این درد رو داره . این خیلی مهمه .موقعی که داره درد دل میکنه مثل سیب زمینی نشینی کنار دستش . مثلاً اگه داره میگه اون گناه رو مرتکب شدم نگی خاک تو سرت . بگی وای خیلی سخته آدم این روزا خودش رو کنترل کنه اما میشه . **همراهی و همدردی **.

همه ی ما به جایی نیاز داریم تکیه کنیم . موقعی که با اون هستی دیگه درد های خودت رو فراموش کن . تو اندازه  ی اون درد نداری شاید هم بیشتر داری . می فهمم . اما اون نمیدونه داره چیکار میکنه . تو باید سنگ صبور اون باشی . مخصوصاً خانم دخترا در این مورد دقت کنن . دخترا احساس نیاز بیشتری میکنن که یه کوه پشت سرشون باشه که هیچ وقت نلرزه و هیچ وقت خم نشه .  ژس شما براش اون کوه باشین . دیگه اگه میخواین براش کوه باشین تو رو خدا درد های خودتون رو فراموش کنین . شماباید براش تکیه گاه باشین . اگه هزار تا درد داری اولویت کار هات درد اون باشه . اونو با درداش تنها نگذاری . حداقل کاری که میتونید بکنید اینه که به حرفاش گوش بدین و از روند پیشرفت کارش مطلع باشین . این خودش خیلی مهمه . اگه براش کار نکنی بهش محبت نکنی تا از زندگی خسته شد دنبال یه تکیه گاه میگرده کمرشو راست کنه . شکر خدا پدرا و برادرا اینقدر توی فکر غیرتشون و محبوس کردن دختره هستن که یادشون میره اون برای چی میخوات توی خونه نباشه . تا دید که مردی نیست که با کمک اون از سر بالائی ها بالا بره دنبال یکی دیگه میگرده و هزار تا مشکلی که خودتون میدونید تازه براش درست میشه .

 

 بگذریم . یادتون نره پشت و پناه دوستاتون باشین . بهشون محبت کنید مخصوصاْ اونایی که میدونید تا حالا روز خوش توی زندگیشون ندیدن . به نحو های مختلف . این بزرگترین رفاقتی هست که میتونید برای یکی انجام بدین .

 

بعد که بهش محبت کردین . دوسش داشتین . اونم تو رو دوست داره . بهت اعتماد میکنه . اوموقع میتونی بهش از خدا بگی . میتونی با خدا بیشتر آشناش کنی . اگه همون اول بیای بهش بگی نماز بخون . بهش بگی نگاه به نامحرم نکن میگه برو بینیم بابا . اگه محبتتو بهش اثبات کردی حرفاتو گوش میده و روش فکر میکنه .  اگه این کار رو کردی و اینقدر درک خداشناسیش رو بالا بردی که خدا خواسته که تو اینجوری باشی ، اگر هم از تو جدا بشه مطمئن باش پیش خدا میمونه . چون بدون با این فکر طوری نعمت هاش رو میشناسه که نمک گیر خودش میشه .

 براش دعا کنیدقبل از اینکه به خودتون دعا کنین . به هر حال اگه بزاری تنها بشه با اجازتون شیطون میره تنها بودنش رو براش پر میکنه .

 

در آخر از همه ی اونایی که منو تنها نگذاشتن و بهم سر زدن باید تشکر کنم . دم همتون گرم .

 

یا علی ...

 

  • امید رجایی