عطر سیب

عطر سیب
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
بایگانی

۵ مطلب در تیر ۱۳۸۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

امسال اعتکاف، ما همش در حال رفت و آمد بودیم . موقعی که آقای فاطمی نیا گفتند اعتکاف نمادیست از اینکه یک عمر در خانه خدا باشی و از این خونه بیرون نری ، به خدا گفتم ، خدایا با این رفت و آمد هایی که برای من پیش آمد خواستی بهم بگی دینداریت هم مثل اعتکافته؟ دو ساعت هستی ، دو ساعت نیستی ......

 

یکی دیگه از جمله هایی که خیلی به شدت روم تأثیر گذاشت جمله آخر آقا سید بود :

اگر بعد از انفجار متقی تر و پاکتر شدی ، ماندی تا بهتر شوی و بعد شهید شوی ، اما اگر هیچ تغییری نکردی بدان که نرفتنت بابت رو سیاهت بوده و تو محکوم به ماندنی !

 

از همین دیشب دقیقا از ثانیه ای که از مسجد بیرون آمدم فهمیدم دوباره شیطان برای من برنامه ریخته است . حتی یک شب هم به من مهلت نداد و سراغم آمد . حالا اینکه پیروز شد یا نه الله اعلم .

 اما مطمئنم تقدیری بزرگ در انتظارمان هست که شیطان را اینقدر نگران کرده است .

 

این مصاحبه حنیف با پدر شهید مهدوی هست ( اینجا ) . با خواندن این مصاحبه از صمیم قلب به این نتیجه رسیدم که انسان شهادتش را از نحوه ی زندگی کردنش میگیرد . از حساسیت هایی که به دینش دارد. از آن دو راهی هایی که قریب به صد در صد مردم حکم خودشان رو اجرا میکنند نه حکم رساله را .

چقدر زندگی شهید مهدوی من را یاد کتاب خاک های نرم کوشک می اندازد . . . .

 

آیه 80 سوره اسراء . چه هدیه ی زیبایی . این هدیه را شهیده قاسم پور به جمع ما داد . جریانش را نمیگویم !

 

پ ن : حیف است بگذاریم این ویژه نامه محجور واقع شود . الحق و الانصاف خیلی خوب کار شده .

 

ویژه نامه اعتکاف 87

 

به ما دعا کنید . همچنین به پدرم که مقداری مریض احوالند . یا علی ...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

امروز میخوام یه مقدار از زندگی دانشجویی براتون بگم . زندگی که با زندگی معمولی فرق های فاحش و بعضاً خنده داری داره .

چیز هایی اهمیت داره که شاید اگر در حالت عادی بشنوید باورتون نشه .

 

» شام . شام نه به عنوان یک وعده غذایی و پر کننده خندق بلا ، بلکه به عنوان یک سرگرمی مفرح و هیجان انگیز استفاده میشه . مخصوصاً موقعی که دیگه حوصلت نیست درس بخونی . نه اینترنتی در کار هست و نه تلوزیون و نه حس مطالعه ای . اون موقع هست که هیجان درست کردن املت و کتلت و سالاد اولویه و سوسیس بندری و الی آخر اینقدر زیاده که صدای خنده و سر و صدا از توی آشپزخونه تا توی کوچه هم کشیده میشه .  

 

» بطری . بطری یکی از حیاتی ترین وسیله هایی است که باید در خرید اجناس بطری دار بهش توجه بشه . مثلاً بطری ماء الشعیر یکی از بهترین بطری هاییست که تا حالا شناسایی شده !

چرا ؟

خودتو بطری فرض کن . گذاشتنت روی یه بلندی اونطرف حیاط . چهار تا آدم غول هم هر کدوم با یه تیکه آهن یا میخ یا چوب یا هر وسیله ای که بشه اون رو پرت کرد اونطرف دیگه حیاط وایسادن و دارند با ولع به تو نگاه میکنند . بله درست حدس زدید ، شما یک هدفید و اون چهار نفر تیر انداز . یک لحظه چشمت رو باز میکنی میبینی چهار نفر دیوانه وار به سمتت آهن و میخ و چوب پرت میکنند و سرسام آور عربده میکشند دلقک. و تو میشکنی بهتر بگم میترکی . و این بود ماجرای استراحت 15 دقیقه ای یک بعد از ظهر تابستانی ما !

 

» شجریان و رادیو ! در این مدت انس عجیبی با این دو پیدا کردیم مخصوصاً رادیو . واقعاً فرهنگی تر از تلویزیون داخلش کار میشه . برنامه سندس فرزاد حسنی رو شنبه شب ها که از کانون میرید خونه بهتون پیشنهاد میکنم . خیلی معرکه است .  نمایشنامه های شب ها ساعت 11:30 هم بهتون پیشنهاد میکنم .

 

» امام زاده ! به هر حال آدم دل داره و خاصیت این دل هم اینه که میگیره. یه جایی هم باید باشه بین این عربده ها و درس خوندن ها آدم چیز کنه . چیز کنه دیگه . نه خیر ! مرد که گریه نمیکنه که.

 

» در ضمن کار خونه هم هیچ وقت تموم نمیشه . به ازای هر دفعه خوردن غذا باید یک دفعه ظرف بشوری . و این یعنی فاجعه ....... . من نمیدونم این زن ها چجوری حوصلشون میشه اینقدر توی چهار وجب جا کار کنند ؟ من از همین مکان مقدس عرض ارادت خودم رو خدمت همسر آیندم ابراز میکنم و میگم ما چاکرتم هستیم گاوچران. این ظرف شستن و جارو و کار های این تیپی رو بی خیال ما شو ! اصلاً ظرف یک بار مصرف میخریم که تو هم نخوای ظرف بشوری . دندم نرم پولشو میدم .

 

» در این عکس لزوم وجود یک نماز خونه رو میبینید برای بچه هایی که از صبح تا شب کتابخونه درس میخونند و نیاز دارند بعد از نهار یه چرتی هم بزنند . البته عکاس هم بعد از گرفتن عکس ، خودش نیز به جرگه چرتیون پیوست . عکس یک

 

» اینم حیاط دانشگاهمون از یک طرف . از طرف دیگش همش ساختمونه . عکس دو

 

» اینم بدون شرح ...... عکس ٣ و عکس ۴

 

» البته پاس کردن درس ها و درس خوندن و امتحانات پایان ترم خودش قلق های خاص خودش رو داره که باید جداگانه بهش رسیدگی بشه . فعلاً این عکس رو که قبل از امتحان دینامیک از دست یکی از بچه ها گرفتم ببینید . عکس ۵

 

فعلاً به عنوان قسمت اول کافیه .

 

پ ن : حدود نصف مطالب به دلیل حفظ آبرو سانسور شد اساسی ........ . بماند چشمک

 

یا علی ....

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

به نام خدا و کلی سلام . از اون سلام های پر انرژی و پر از هیجان .

بالاخره قالب جدید بالا اومد و تقریباْ تمام عیب ها و ایراد هاش بر طرف شده .

اولین پست قالب جدید رو به سازنده قالب اختصاص میدیدم که واقعاْ سنگ تموم گذاشتند و با دقت و صرف وقت زیاد چنین قالبی رو آماده کردند . قالبی که تقریباْ از تمام امکانات وبلاگنویسی نوین برخوردار شده و یه دنیای جدیدی در مقابل مدیریت وبلاگ قرار داده .

این طراح دلسوز و پر کار شخصی نبود جز : صاحب وبلاگ دنیای راه راه که از همین جا تشکر خودمون رو خدمتشون ابراز میکنیم .البته ایشون از ما وجهی بابت طراحی قبول نکردند اما امیدوار که نه مطمئنیم که وجه اصلی رو از صاحب عطر سیب آقا ابا عبدالله الحسین (ع) دریافت کردند .
در ضمن باید خاطر نشان کنم که طراح قالب قبلی هم خودشون بودند .

به هر حال دنیای راه راه ممنونیم !

یا علی ...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

اطلاعیه

به زودی در این وبلاگ یک قالب جدید نصب خواهد شد . . . . ان شا الله

منتظر بمانید .. وبلاگی با کلی قابلیت های خارجی ...چشمکنیشخند

فقط چند روز دیگر . . . . . خوشمزه

قالب فعلی خداحافظ ........ قلببامن حرف نزن

یا علی ....

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

بحران

یک ساعت نوشتم اما پاکش کردم

.................

گریه

بچه ها جدی دعام کنید .

* فقط اینو بگم . جمعه این هفته اول ماه رجبه ....

  • امید رجایی