عطر سیب

عطر سیب
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
بایگانی

۴ مطلب در دی ۱۳۸۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بسم رب الحسین (ع)
محرم ، شارژ اصلی دین ما .

خیلی جالبه که هر هیئتی توی محرم میلیون ها تومن پول خرج میکنن به اسم ابا عبدالله اما به جوونهای هیئت که بی کارن و ازدواج هم نکردن کمک نمیکنن ، به اسم ابا عبدالله .
خیلی جالبه که اصلاً شمایل های تصویری از ائمه هیچ سندیت و هیچ سابقه ی درستی نداره اما روز به روز این عکس ها بزرگ تر و زیبا تر میشن ! ( جالب تر اینکه هیچ یک از مسئولین عرضه ی جمع کردن این خرافات رو ندارن ، شاید هم علمش )

جالبه که بزرگان دینمون این همه بر روی معرفت و شناخت اهل بیت (س) تاکید دارن ، اما برخی مداحان ما هنوز اسیر ابروهای دلکش حضرت عباسن !

جالبه که تمامی علما ، زهاد و عارف های مورد تایید نظام اشک و گریه بر ابا عبد الله رو عزت و شرف زندگی دنیا و آخرت خودشون میدونن اما بعضی از کتاب خونده های ما روز عاشورا رو روز رقص و شادی اسلام میدونن !! چرا ؟ چون ابا عبدالله به معشوقش رسید ! (وای مامانم اینا)

جالبه که مقام معظم رهبری دارن صبح تا شب میگن تفرقه بین سنی و شیعه ، خطرناک ترین هربه ایست که دشمن اسلام در حال انجام آنست اما بر عکس اونهایی که یه هوا ریش دارن و کلی ادعای ولایت مداریشون میشه ، میگن نه ! ما باید اعلام موضع کنیم .

جالبه که امام حسین (ع) برای بقای اسلام ، خودش و خانوادش رو قربانی کرد ، اما ما ها توی سالگرد شهادتشون همه ی احکام اسلام رو زیر پا میزاریم ! ( نگاه )

و ...
کاش توی محرم ، محرم بشیم تا بفهمیم محرم چه حرمتی داره .

یا علی ...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

بسم رب العلی

بسم رب العلی
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
الحمدولله الذی جعلنا من المتمسکین بولایتک یا امیر المونین

هیچ نعمتی بالاتر از علی وجود ندارد .
خدایا اگر هزار سال به من عمر دهی تا شکر شیعه بودنم را انجام دهم ، نمیتوانم حتی ذره ای از آن شکر را به جا آورم .
صراط مستقیم . شفاعت حشر . چراغ هدایت . دوای درد . مونس تنهایی . کوهی عظیم با لطافتی عجیب .
کسی که همین بس که زهرا (س) همسر اوست .

 خدایا امروز ، روز غدیر میتوانم مصلحت ها را کنار بگذارم وبگویم خودت در قرآن فرمودی ، اطیعو الله و اطیعو الرسول
ما هم از زبان همان رسول تو شنیدیدم ،  علی
پس جای چه شکی باقی میماند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدایا امروز میتوانم با نادیده گرفتن مصلحت ها بگویم ، مسمانی تنها یک شرط دارد و آن هم علیست .

 شهریار شعری میگوید در وصف علی اینچنین :
مجرم ، اگر شفاعت حشر با علیست
من ضامنم هر چه خواهی گناه کن
 شب امیر المونین علی (ع) به خواب او می آیند و میگویند :

مجرم ، یقین شفاعت حشر با علیست
شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن

 بیاین برای اینکه دل شیطون و تمام ضد شیعه های دنیا رو بسوزونیم ، و دل حضرت زهرا (س) رو شاد کنیم  امشب هر شیعه ای در حق ما بدی کرده و ما گردنش حق داریم رو ببخشیم و تمام ناراحتی های بین خودمون رو به علی بر طرف نماییم . تا کور شود هر آنکه نتواند دید .

این صوت رو هم تقدیم میکنم به تمام شیعیان ، باشد عیدی ما مزد شما . http://etresib.persiangig.com/audio/etekaf%203.mp3
اینم یه نماهنگ زیبا از بچه های کانون http://www.rahpouyan.com/swfs/ghadir85.swf

التماس دعا
یا علی...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

چون عید غدیر بود و خواستیم مزاحی انجام بدیم این مطلب رو نوشتیم . از دوستانی که اینجا اسشمون برده میشه عذر خواهی میکنیم . خدای نکرده قصد جسارت به کسی رو نداریم .
عید ولایت بر شما مبارک

بلاگر های زیر مفقود شده اند .
هر کس از آنها اطلاعاتی در دست دارد ، حتماً ما را خبر کند .  

۱- yas 073
http://www.heaven073.persianblog.ir
یادمه اولایی که وبلاگ مینوشتن هفته ای 3 بار به روز میکردن . اما خیلی وقته که ازشون خبری نیست .

2- rv 039
http://039.persianblog.ir
البته خبر هایی از ایشون در دست رس هست که در خدمت مقدس سربازی هستند ، اما دلیل نمیشه که وبلاگشون رو به روز نکنند .

3- عطر نماز
http://etrenamaz.parsiblog.com


4- ما نسل سومی ها
http://manasl3vomiha.persianblog.ir
 
5- شیطونک
http://sheyt0onak.persianblog.ir

6- مرز عشق
http://yase-kaboodam.persianblog.ir


خب اینها دو حالت داره که ازشون خبری نیست
اولیش اینه که ازدواج کردن
دومیش اینه که روم به دیوار به رحمت خدا رفتن ( مردن )
که در هر دو صورت به ما بدهکارن . چرا ؟
اگه ازدواج کردن که ما شیرینیشون رو نخوردیم
و اگر هم مردن که حلوایی گیر ما نیومد
پس از تمامی دوستان تقاضا داریم که اگر ازشون خبری دارید ، به ما بگین و مژدگانی دریافت کنید .

 یا علی...

  • امید رجایی
  • ۰
  • ۰

Title-less

نمای اول :
تا صبح شد و از تخت و خوابش پرید پایین . سریع در حیاطتشون رو باز کرد و دید کل ماشینشون رو برف گرفته و روی زمین کلی برف نشسته . کلی خوشحال شد و سریع دوید توی اتاقش و همینجور که مامانش کلاه پشمی فرانسویش رو سرش میذاشت ، زیپ کاپشنشو بالا کشید و لیوان شیر کاکائو داغش و سر کشید و دوید توی حیاط . همون طور که مامانش از دور هواسش بود بچش زمین نخوره ، آدم برفی درست میکرد . آدم برفی رو که درست کرد ، دید دماغش خیلی بزرگ شده و سریع یادش به همکلاسیش افتاد که همیشه دماغش آویزون بود و اسم آدم برفیشو گذاشت " حجت " .

نمای دوم :
حجت همین جور که داشت دستای کوچیک یخ کردشو " ها " میکرد و با آستین کاپشنش مفشو تمیز میکرد ، یه دونه پارو برداشت و با داداشش رفتن روی پشت بوم . ننه جونش صبح صداش زده بود که سقف داره چکه میکنه . این خونه های قدیمی اگر یه کم سنگین بشن ، سریع میریزن پایین . بپرین روی سقف و برفارو بریزین کف کوچه . هواستون به سیم برق باشه .

نمای سوم :
میلاد که از آدم برفی درست کردن خسته شده بود ، چکمه هاشو پرت کرد یه گوشه و دوید توی آشپزخونه و داد زد : مامان گشنمه . غذا چی درست کردی ؟ وای بازم مرغ . مردیم از بس مرغ خوردیم . خب یه روز هم یه چیز دیگه درست کن . همش مرغ مرغ مرغ .

نمای چهارم :
بدو . زود باش . سریع زنگ بزن آمبولانس ، فکر کنم پاش شکسته . نکنه ضربه مغزی شده باشه ؟
الو ؟ اورژانس ؟  پ پ پسر ما داشته برف پارو میکرده ، از پشت بوم افتاده . تو رو به عزیزت زود بیا . داره از سرش خون میره . نمیدونم باید چیکار کنم ؟

نمای آخر :
میلاد ابراهیمی : حاضر آقا
رضا بذرافکن : حاضر
حجت بنده نواز : ....
حجت بنده نواز : ....
رضا همسایه ی حجت  ، برفای قرمز جلوی خونه ی حجت رو از جلوی چشماش پاک کرد و گفت : آقا اجازه ! حجت حورده زمین ، چلاغ شده ، دیگه مدرسه نمیتونه بیاد .
یا علی...

  • امید رجایی