عطر سیب

عطر سیب
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
بایگانی

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

با این دستان بسته آمدید تا بگویید یک عمر اشتباه کردیم گفتیم علی اکبران خمینی ؟


 بهتر بود که اسماعیل خطابتان میکردیم ....



از دجله ها آورده اند عباس ها را (مناجات)

مداح : حاج مهدی سلحشور

 


رفتین زیر خاک با دلهای پاک (زمینه و شور شهدای غواص)  

مداح : حاج مهدی سلحشور

چه سخته مادری چشمش به در باشه ...

مداح : حاج مبثم مطیعی



  • امید رجایی
  • ۲
  • ۰

بسم رب الشهدا و الصدیقین


روزی روزگاری بچه تر که بودیم آشنا شدیم با مراسمی متفاوت! متفاوتیش هم بیشتر به آخوندش بر میگشت. آخوندی که میشد حرف هایش را فهمید . یک ساعت پای سخنرانیش نشست و خمیازه نکشید. آخوندی که از اصطلاحات خود ما استفاده میکرد. جاهایی که مرفتیم را میشناخت ، و به جای توصیه به تقوا و خواندن روایات آن هم از روی متن عربیش ، "راه های مبارزه با شهوت " میگفت که آنروزها خیلی ها بردن کلمه شهوت را بر روی منبر متضاد با حرمت و شآنیت جلسات اهل بیت میدانستند. 

و متعجب تر زده شدیم آن وقت که میدیدم مداحی هم میکند . شعر میخواند . بعد از جلسات با بچه ها شوخی میکند. همان اندازه که میگریاند، میخنداند و ....


بیشتر که گذشت دیگر کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز برای ما شده بود " کانون " ! 


کانون بعضی وقت ها میشد اسم مکان ! زمانی که میگفتیم شنبه ها میریم کانون

بعضی وقت ها میشد وسیله نقلیه : با کانون میخوایم بریم مشهد

بعضی وقت ها میشد اسم شخص : امسال کانون اعتکاف هم برگزار میکنه !

و گاهی وقت ها میشد خاکریز : کانون انجوی رو پوکوندن !!!!


حالا دیگر برای ما کانون نه اسم مکان است و نه زمان و نه هیچ چیز دیگری ! کانون ، شده است مرام ما . بچه های کانون !


حالا شاید امام حسین (ع) برای بچه های کانون خواب تازه ای دیده است که دارد درب حسینیه اش را تعطیل میکند!

شاید این بی سر و سامانی را بشود مرتبط کرد با پیشنهاد زدن موکب در عراق توسط حاج حسین یکتا ! 

بشود زد به اوضاع خراب سوریه، یمن، فلسطین، لبنان ....


شاید دارند بهمان میگویند دیگر کانون باید پایگاه هایش را از خیابان شهید آقایی کمی آن طرف تر بزند ... سمت الانبار .. سمت صنعاء، دمشق ، غزه ....


این روزها یادم افتاده است به سخنرانی سید عزیمان که میگفت هنگام ظهور و رجعت ، دیگر درب سینه زنی و عزاداری تعطیل میشود و عده ای ناراحتند که دیگر نمی توانند عزاداری کنند و عده ای به وظایف امام حی و حاضرشان رسیدگی میکنند.


انشاالله که داریم آماده بی سر و سامانی و ولگردی و کوچه گردی میشویم برای انجام وظایفمان در شهر و کشور و جهان !


روزگار مستاجری خوبیش به این است که امروز صاحب خانه بگوید بلند شو، سر ماه میتوانی اسباب کشی کنی ! اما کسایی که صاحبخانه میشوند اینقدر وسایلشان را راحت پهن میکنند که جمع کردنش 6 ماه طول میکشد !

فعلاً که صاحب خانه اصلی گفته اند بلند شوید ! شکر خدا که صاحب خانه نشدیم ...


انشاالله دوران خود زنی و سینه زنی دارد به اتمام میرسد و دوران دشمن زنی و جنگ رودررو شروع میشود.

انشاالله که شبهای قدر اصلاً شیراز نیستیم که نیازی به حسینیه و مسجد داشته باشیم .

انشاالله از بچه های کانون داریم تبدیل میشویم به مدافعان حرم. 

انشاالله که داریم از مکان زمینی شهدایمان جدا میشویم و به آنها در آسمان ملحق میشویم.


انشاالله

انشاالله

انشاالله

انشاالله

انشاالله

انشاالله


پ ن : آی خدا اگر سرنوشت ما این است و راهش از تعطیلی میگذرد، زودتر دربش را ببند .......

  • امید رجایی