عطر سیب

عطر سیب
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
بایگانی
  • ۲
  • ۰

بسم رب الشهدا و الصدیقین


روزی روزگاری بچه تر که بودیم آشنا شدیم با مراسمی متفاوت! متفاوتیش هم بیشتر به آخوندش بر میگشت. آخوندی که میشد حرف هایش را فهمید . یک ساعت پای سخنرانیش نشست و خمیازه نکشید. آخوندی که از اصطلاحات خود ما استفاده میکرد. جاهایی که مرفتیم را میشناخت ، و به جای توصیه به تقوا و خواندن روایات آن هم از روی متن عربیش ، "راه های مبارزه با شهوت " میگفت که آنروزها خیلی ها بردن کلمه شهوت را بر روی منبر متضاد با حرمت و شآنیت جلسات اهل بیت میدانستند. 

و متعجب تر زده شدیم آن وقت که میدیدم مداحی هم میکند . شعر میخواند . بعد از جلسات با بچه ها شوخی میکند. همان اندازه که میگریاند، میخنداند و ....


بیشتر که گذشت دیگر کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز برای ما شده بود " کانون " ! 


کانون بعضی وقت ها میشد اسم مکان ! زمانی که میگفتیم شنبه ها میریم کانون

بعضی وقت ها میشد وسیله نقلیه : با کانون میخوایم بریم مشهد

بعضی وقت ها میشد اسم شخص : امسال کانون اعتکاف هم برگزار میکنه !

و گاهی وقت ها میشد خاکریز : کانون انجوی رو پوکوندن !!!!


حالا دیگر برای ما کانون نه اسم مکان است و نه زمان و نه هیچ چیز دیگری ! کانون ، شده است مرام ما . بچه های کانون !


حالا شاید امام حسین (ع) برای بچه های کانون خواب تازه ای دیده است که دارد درب حسینیه اش را تعطیل میکند!

شاید این بی سر و سامانی را بشود مرتبط کرد با پیشنهاد زدن موکب در عراق توسط حاج حسین یکتا ! 

بشود زد به اوضاع خراب سوریه، یمن، فلسطین، لبنان ....


شاید دارند بهمان میگویند دیگر کانون باید پایگاه هایش را از خیابان شهید آقایی کمی آن طرف تر بزند ... سمت الانبار .. سمت صنعاء، دمشق ، غزه ....


این روزها یادم افتاده است به سخنرانی سید عزیمان که میگفت هنگام ظهور و رجعت ، دیگر درب سینه زنی و عزاداری تعطیل میشود و عده ای ناراحتند که دیگر نمی توانند عزاداری کنند و عده ای به وظایف امام حی و حاضرشان رسیدگی میکنند.


انشاالله که داریم آماده بی سر و سامانی و ولگردی و کوچه گردی میشویم برای انجام وظایفمان در شهر و کشور و جهان !


روزگار مستاجری خوبیش به این است که امروز صاحب خانه بگوید بلند شو، سر ماه میتوانی اسباب کشی کنی ! اما کسایی که صاحبخانه میشوند اینقدر وسایلشان را راحت پهن میکنند که جمع کردنش 6 ماه طول میکشد !

فعلاً که صاحب خانه اصلی گفته اند بلند شوید ! شکر خدا که صاحب خانه نشدیم ...


انشاالله دوران خود زنی و سینه زنی دارد به اتمام میرسد و دوران دشمن زنی و جنگ رودررو شروع میشود.

انشاالله که شبهای قدر اصلاً شیراز نیستیم که نیازی به حسینیه و مسجد داشته باشیم .

انشاالله از بچه های کانون داریم تبدیل میشویم به مدافعان حرم. 

انشاالله که داریم از مکان زمینی شهدایمان جدا میشویم و به آنها در آسمان ملحق میشویم.


انشاالله

انشاالله

انشاالله

انشاالله

انشاالله

انشاالله


پ ن : آی خدا اگر سرنوشت ما این است و راهش از تعطیلی میگذرد، زودتر دربش را ببند .......

  • ۹۴/۰۳/۲۰
  • امید رجایی

نظرات (۹)

  • زائر بارانی
  • یا انیس

    عالی بود: شاید دارند بهمان میگویند دیگر کانون باید پایگاه هایش را از خیابان شهید آقایی کمی آن طرف تر بزند ... سمت الانبار .. سمت صنعاء، دمشق، غزه ...

     ان شاء الله...
    ان شا الله
  • حسام دادجو
  • کارت درست دایی امید . ناز قلمت


  • مسلم رفیعی
  • سلام . 
    شاید هم دارن بساط عیش دنیوی را جمع می کنن تا با رفق سفر کرده همراه شویم ...

    شاید هم میخوان بگویند حالا نوبت شماست ، شما برای این دیار بدون پدرمعنوی و روحی خود شروع کنید تا ببینیم چه می کنید ....   .

    مرحبا
  • محمدامیر لطفی
  • احسنت
  • حوالی آفتاب
  • حالا شاید امام حسین (ع) برای بچه های کانون خواب تازه ای دیده است که دارد درب حسینیه اش را تعطیل میکند!
    امیدمون فقط به لطف اربابه...
    خیلی عالی بود.ممنون
    like !
    خیلی خیلی قشنگ و پرمغز و بامسما
    قلمتون همیشه جاری

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">