عطر سیب

عطر سیب
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
بایگانی
  • ۰
  • ۰

دست های بسته

پدرم به خواب داداشم اومده بود و بهش گفته بود برام روضه " ابالفضل " بخونید .

یا باب الحوائج ! ، شما رو به تنهایی ابا عبدالله بعد از شهادتتون ، بابام رو تنها نذارید ....

پ ن :

 وعده‌ای‌ داده‌ای‌ و راهی‌ دریا شده‌ای‌ / خوش‌ به‌ حال‌ لب‌ اصغر که‌ تو سقا شده‌ای‌

 آب‌ از هیبت‌ عباسی‌ تو می‌لرزد / بی‌ عصا آمده‌ای‌ حضرت‌ موسی‌ شده‌ای‌

 بی‌ سجود آمده‌ای‌ یا که‌ عمودت‌ زده‌اند / یا خجالت‌ زده‌ای‌ ، وه‌ که‌ چه‌ زیبا شده‌ای‌

 یا اخا گفتی‌ و ناگه‌ کمرم‌ درد گرفت‌ / کمر خم‌ شده‌ را غرق تماشا شده‌ای‌

 منم‌ و داغ‌ تو و این‌ کمر بشکسته‌ / توئی‌ و ضربه‌ای‌ و فرق ز هم‌ وا شده‌ای‌

 سعی‌ بسیار مکن‌ تا که‌ ز جا برخیزی / کمی‌ هم‌ فکر خودت‌ باش‌ ببین‌ تا شده‌ای‌

 مانده‌ام‌ با تن‌ پاشیده‌ات‌ آخر چه‌ کنم‌؟ /  ای‌ علمدار حرم‌ مثل‌ معما شده‌ای‌

 مادرت‌ آمده‌ یا مادر من‌ آمده‌ است‌ / با چنین‌ حال‌ به‌ پای‌ چه‌ کسی‌ پا شده‌ای‌

 تو و آن‌ قد رشیدی‌ که‌ پر از طوبی‌ بود / در شگفتم‌ که‌ در این‌ قبر چرا جا شده‌ای‌

  • ۸۸/۰۸/۲۳
  • امید رجایی

نظرات (۲)

:(
خدا رحمتشون کنه!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">