بالا رفتن... ما توی اردوگاه آبعلی، همیشه باید از مسیرهایی میرفتیم که یا سر بالایی بودند یا سرازیری... راستش جفتش بدبختی داشت... یه بار توی یه مسیر سینوسی دویدم... یه عمق داشت و دو تا قله! سرعتم سرسامآور شد... با چنان سرعتی از سرازیری اومدم پایین که برای بالا رفتن از سربالایی انرژی خاصی مصرف نکردم... اینم یه جورشه دیگه! اگه تونستی اینم توی چند نوعی که نوشتی بگنجون!
بچه که بودم عاشق این بالا رفتنا و سرازیریا بودم...چشمام و میبستم اما حس خوبش جایی بود که از سرازیری با سرعت کمتر بالا می یومد...کاش از سرازیری بالا بیام با چشمای باز!
دیدار سید انجوی (رهپویان) با مشایی هفته پیش در تهران !!! که در این دیدار مشایی به انجوی قول میدهد که 600 میلیون تومان به کانون کمک کند. البته از طریق استانداری پشت پرده و هماهنگ کننده این دیدار (سیداحمد رضا دستغیب پسر سیدعلی اصغر و احمدزاده استاندار)
پاسخ:
پاسخ به این دری وری تون رو اینجا بشنوید http://www.rahpouyan.com/sout/play.asp?id=1900&q=1&gid=/0/1/2/6/130/&gl=4 ,
0-سلام 1-دارم دیوونه میشم!!!!!!!!!!!!! 2-نمیدونم کجام؟ کجا دارم میرم؟ 3-بالا میرم یا پاین یا وسطا در جا میزنم؟؟؟ 4-خداااااااااااااااااااااااااااا!!!!!!!
اگه راست میگی بیا جمعا 7 طبقه وسائل ما رو کمک کن ببریم بالا، تا بفهمی بالا رفتن چه حالی میده.
بالا رفتن...ت ؟